Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionاردلان سرافراز و ترانه هایش Emptyاردلان سرافراز و ترانه هایش

more_horiz
مدتها بود که مخواستم راجع به موسیقی دهه 40 و 50 مطلب بنویسم . تحول شگرفی که در این دو دهه در موسیقی ایران داشتیم چه در بعد سنتی و چه در بعد پاپ در هیچ دوره ائی سراغ نداریم . جوانان امروز شاید از این تحول عظیم کمتر اطلاعی داشته باشند چون سطح آگاهی و اطلاعاتشان از
مطالب ارسالی شان در خصوص خوانندگان امروزی نمایان است .در تمام دوره حضورم راجع به استاد بنان ، سرهنگ زاده ، یغمائی ، تجویدی ، حنانه ،
منفردزاده ، دلکش، ایرج ، گلپا ، فرهاد و صدها هنرمند موسیقی آن دو دهه در اینجا مطلبی نخواندم و این حکایت از آن دارد که نسل جوان امروز با
مشاهیر موسیقی گذشته بیگانه است .بهتر دانستم که از جائی شروع کنم و نظر جوانان عزیز را هم داشته باشم .
بنابراین خاضعانه از دوستان جوان و امروزی ام تقاضا دارم در این بحث مشارکت و به تکمیل و تتمیم آن کمک نمایند و برای آغاز گفتم از ترانه سرای نامی
آقای اردلان سرافراز که قسمتی از خاطرات جوانان قدیم یعنی دهه 50 را تشکیل میدهد شروع نمایم .


اردلان سرفراز در مرداد 1329 در داراب زاده شد. دوران تحصیل خود را در داراب و شیراز پشت سر گذاشت تا این که در سال 1348 در کنکور سراسری در رشته روان شناسی پذیرفته شد و به تهران کوچید.اما این که چرا می گویم سال 48 ، به این دلیل که هفته نامه اطلاعات هفتگی در تابستان سال 52 در مطلبی عنوان نموده که ایشان در رشته روان شناسی از مدرسه عالی پارس فارغ التحصیل شده و اگر یک حساب سرانگشتی کنیم متوجه ماجرا خواهیم شد.این که ایشان تا پیش از سال 48 کار ترانه کرده باشند را بعید می دانم.چون طبیعتا ترانه می بایست بر روی ملودی ساخته می شد و این کار نیز بدلیل این که ایشان تا این تاریخ دسترسی به جامعه هنری نداشته اند کاری بعید می نمایاند.اما مطمعنا ایشان به مانند بسیارانی تجربه شعر را از دوران کودکی داشته اند که در کتاب سال صفر ایشان می توانید نمونه تجربه های ایشان را نیز تا پیش از سال 48 مشاهده نمایید.
به هر حال حضور اردلان سرفراز در تهران اولین جرقه برای شروع کار ترانه سرایی بود.اما نخستین ترانه ای که من از اردلان سرفراز در نشریات پیش از انقلاب دیده ام ترانه نمکدون منتنشر شده در پاییز 1349 و با صدای عارف و با آهنگی از عطا الله خرم است. افشین سرفراز در مقدمه کتاب سال صفر نخستین ترانه های ایشان را قصه شهر سکوت و اگه یه شب تو برگردی دوباره با صدای عارف و محمد نوری می دانند.خود اردلان در پانویس ترانه اگه یه شب تو برگردی دوباره ، تاریخ زمستان 1348 را عنوان نموده اند . یعنی دقیقا ترم اول دانشگاه. اما با توجه به بررسی های فراوان ، تصور می کنم این ترانه و هم چنین قصه شهر سکوت مربوط به دو سال بعد از این تاریخ باشند . یعنی بعد از منتشر شدن ترانه هایی چون نمکدون با صدای عارف و ترانه آن روز فراموشم نمی شه با صدای گوگوش در پاییز 1349.
اردلان سرفراز در کتاب از ریشه تا همیشه درباره شروع کار ترانه سرایی خود این گونه می گوید:
در روزگار دانشجویی به پیشنهاد پسر عموی مادرم حسین سرفراز برای گذران زندگی با رادیو ایران ارکستر جوانان همکاری خود را به عنوان ترانه سرا آغاز کردم . هنرمندانی چون محمد سریر ، حسن شماعی زاده ، پناهی ،پرویز غیاثیان ، غلامرضا شاهوردی به رهبری دلسوزانه ی میخائیلیان هسته اصلی آن گروه را تشکیل دادند.
از اردلان سرفراز درباره پرویز غیاثیان پرسیدم و این که اولین ترانه هایی که من از شما در نشریات سابق دیده ام ترانه ی آن روز فراموشم نمی شه با صدای گوگوش منتشر شده در پاییز 1349 و هم چنین ترانه ی می گردم دور دنیا با صدای زنده یاد پوران هر دو ساخته ی پرویز غیاثیان هستند ؟
ایشان در این باره این گونه می گویند:
همان گونه که در کتابم هم اشاره کرده ام در زمان دانشجویی برای خرج تحصیلی با برنامه جوانان رادیو ایران کار می کردم. آقای غیاثیان هم در ارکستر آن برنامه کار می کردند که با ایشان همکاری داشتم و 2 ترانه ای که نام بردید حاصل آن همکاری است.
آن چیز که کاملا روشن است اردلان سرفراز در سال 1349 در ارکستر جوانان رادیو با پرویز غیاثیان همکاری داشته و آثاری نیز به مرحله انتشار رسیده .
ترانه ی آن روز فراموشم نمی شه که در واقع اولین ترانه اردلان سرفراز برای گوگوش نیز هست در پاییز 49 منتشر شد.

یه روز غروب تو کوچه ها بارون می اومد چیک چیک صدای گریه ی ناودون می اومد

بارون دونه دونه ، از هر سو روون بود. مرغ خسته اون شب ، کنج آشیون بود.

هنوز اون روز فراموشم نمی شه ، که با دست قشنگت روی شیشه

کشیدی عکس قلبی و نوشتی واسه امروز و فردا و همیشه.

البته پیش از این ترانه ، اثری به نام نمکدون با صدای عارف و با آهنگسازی عطاالله خرم نیز از اردلان سرفراز منتشر شد . دقیقا در مهر 1349 که هفته نامه اطلاعات هفتگی نیز متن این ترانه را منتشر نمود.

ای که نگات می خندید همیشه بر نگاهم ای که می خوندی هر شب تو کوچه چشم به راهم .

از اردلان سرفراز درباره ترانه ی نمکدون می پرسم :

اولین ترانه ای که من از شما در مجلات قدیمی دیده ام ترانه نمکدون با صدای عارف در سال 49 بود. می خواستم بدانم که آیا پیش از نمکدون ، ترانه دیگری هم شما سرودید؟ آیا ترانه نمکدون با صدای عارف اولین ترانه شماست؟ پیش از این ترانه چه ترانه ای را کار کرده بودید؟

اردلان سرفراز در باره ی این ترانه این گونه می گویند:لطف کنید آن ترانه را فراموش بفرمائید . حکایتش طولانی است... اما اولین کارهای جدی پخش شده ، شهر سکوت و خیلی دیره (عارف) ، و جاده ( گوگوش ) می باشد.

یکی دیگر از کارهای سال 49 سرفراز ترانه ی می گردم دور دنیا با صدای پوران است.

اگه تو اون ور دنیا که بری من تو رو یه روزی پیدا می کنم

اگه صد تا دیو تو رو طلسم کنن من میام طلسمتو وا می کنم.

میام دره به دره ، میام صحرا به صحرا میام خونه به خونه ، می گردم دور دنیا

همان گونه که مشاهده می کنید ترانه های نخستین سرفراز ، به مانند دیگر کارورزان ترانه تا این تاریخ ترانه هایی عاری از تکلف و پیچیدکی کلامی هستند . ترانه ی نوین هنوز به مرحله زایش نرسیده اگر چه در پاییز این سال شهیار قنبری ترانه ی مرد تنها را برای فیلم رضا موتوری سرود که با توجه به این که این اثر را درساختار ترانه نمی توان گنجاند و بیشتر به شعر بی وزن و نو تقارب دارد پس تا این تاریخ یعنی تا پایان سال 49 اثری از ترانه ی نوین نیست.
در مجموعه آثار منتشر شده در سال 1350 هیچ کاری از اردلان سرفراز در نشریات این سال ندیدم. دلیلی کاملا مبهم. خود سرفراز دراشارتی کوتاه در کتاب از ریشه تا همیشه صفحه 39 این گونه می گویند:
در کنار ترانه سرایی که فقط اسم من بود و نه اندیشه های تازه ای که داشتم و هر از گاهی قلمی در مطبوعات می زدم . پس از یک سال که من به هزار و یک دلیل همکاریم را با رادیو قطع کردم...
تصور می کنم این یک سال همان سال 50 باشد که هیچ کاری از ایشان منتشر نمی شود.

منع زندگینامه :هفته نامه جوانان 24 خرداد 1355

descriptionاردلان سرافراز و ترانه هایش EmptyRe: اردلان سرافراز و ترانه هایش

more_horiz
او اولین فرزند خانواده ای اهل ادبیات بود و امید و آروزی پدر و مادری جوان .اولین بار شوق نوشتن و سرودن را مادرش در او به وجود آورد اما شروع زندگی شاعرانه ی او در سال اول دبیرستان در دبیرستان فردوسی با تشویق یکی ازاستادانش به نام دانشمند شروع شد , استادی که برای اولین بار او را با ارزش نوشته ها و اشعارش آشنا کرد. استادانی دیگر هم بودند که نقششان در شکل گیری زندگی شعری او کم نبوده است که عبدالرحیم معزی از جمله ی آن استادان است.فعالیت حرفه ای اردلان سرفراز از زمانی آغاز شد که او به پیشنهاد پسرعموی مادرش (حسین سرفرازی شاعر و روزنامه نگار آن زمان) کارش را به عنوان ترانه سرا با رادیو ایران و ارکستر جوانان آغاز کرد و پس از یک سال به خاطر مشکلاتی آنجا را ترک کرد.اما همان فعالیت ها کافی بود که اردلان سرفراز جوان را وارد دنیای حرفه ای ترانه و ترانه سرایی کند.ترانه ی شب او که توسط ابراهیم حامدی (ابی) اجرا شد و سومین ترانه ی او نیز بود ابی را به شهرت رساند
کارنامه هنری :
او فعالیتش را با ترانه سرایی برای خوانندگانی مانند گوگوش ، داریوش ، فرهاد ، ستار و مازیار پی گرفت که ترانه های غریب آشنا ، جاده ، دستای تو و آینه از جمله ی آن ترانه ها می باشند.او ترانه ی غریب آشنا را در ستایش عشق پاک مادرش به پدرش سرود که همیشه بی صبرانه منتظر بازگشت همسرش به خانه بود.در سال های اوج فعالیت ناگهان پدرش فوت کرد و او ناچار شد به زادگاه خود بازگردد آن هم برای سوگواری در غم پدر در راه همین سفر به زادگاه بود که ترانه ی جاده خلق شد. ترانه ای که به خوبی حال او را در آن لحظه توصیف می کند. همچنین ترانه های دستای تو و چشم من نیز حاصل همان سفر است و اندوه بی پایان او برای از دست دادن پدر.یکی دیگر از نقطه های عطف فعالیت او را می توان ترانه ی ماندنی دو پنجره با صدای جاودانی گوگوش دانست ترانه ای که سرفراز آن را در کافه ای در خیابان شریعتی با دیدن دو پنجره در کنار هم بر روی دیوار مقابل آن کافه سرود.


این هم یک غزل از او

انگار با من از همه كس آشناتري
از هر صداي خوب برايم صداتري
آيينه اي به پاكي سر چشمه ي يقين
با اينكه روبروي مني و مكدري
تو عطر هر سيده و نجواي هر نسيم
تو انتهاي هر ره و آن سوي هر دري
لالاي پر نوازش باران نم نمي
خاك مرا به خواب گل سرخ مي بري
انگار با من از همه كس ‌آشناتري
از هر صدا خوب برايم صداتري
درهاي ناگشوده ي معناي هر غروب
مفهوم سر به مهر طلوع مكرري
هم روح لحظه هاي شكوفايي و طلوع
هم روح لحظه هاي گل ياس پرپري
از تو اگر كه بگذرم ، از خود گذشته ام
هرگز گمان نمي برم از من ،‌ تو بگذري
انگار با من از همه كس آشناتري
از هر صداي خوب برايم صداتري
من غرقه ي تماي غرقاب هاي مرگ
تو لحظه ي عزيز رسيدن به بندري
من چيره مي شوم به هراس غريب مرگ
از تو مراست وعده ي ميلاد ديگري
از تو اگر كه بگذرم از خود گذشته ام
هرگز گمان نمي برم از من تو بگذري
انگار با من از همه كس آشناتري
از هر صداي خوب برايم صداتري



این هم شعر چشم من که داریوش اقبالی با شعر اردلان سرفراز اجرا کرده

چشم من بيا من رو ياري بكن
گونه‌هام خشكيده شد كاري بكن
غير گريه مگه كاري مي‌شه كرد
كاري از ما نمياد زاري بكن
اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد

هرچي دريا رو زمين داره خدا
با تموم ابـــــــراي آسمونها
كاشكي ميداد همه رو به چشم من
تا چشم‌هام به حال من گريه كنن

اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد

قصه گذشته‌هاي خوب من
خيلي زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تا قيامت اشك حسرت ببارم

دل هيچكي مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا كه گريه دواي دردمه
چرا چشمم اشكش رو كم مياره

خورشيد روشن ما رو دزديدن
زير اون ابراي سنگين كشيدن
همه جا رنگ سياه ماتمه
فرصت موندنمون خيلي كمه

اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد

سرنوشت چشم‌هاش كوره نمي‌بينه
زخم خنجرش مي‌مونه تو سينه
لب بسته سينه غرقه به خون
قصه موندن آدم همينــــــه

اون كه رفته ديگه هيچوقت نمياد
تا قيامت دل من گريه مي‌خواد

descriptionاردلان سرافراز و ترانه هایش EmptyRe: اردلان سرافراز و ترانه هایش

more_horiz
ترانه ی آغاز
در من هزار حرف نگفته
هزار درد نهفته
هزاران هزار دریا هر لحظه در تپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی تشنه
در خشکسال دشت پریشانند
در من پرندگان مهاجر
ترانه های سفر را
در باغ های سوخته می خوانند
با من که در بهار خزانم قصه های فراوانی ست
با من که زخم های فراوانی
بر گرده ام به طعنه دهان باز کرده اند
هر قصه یک ترانه
هر ترانه خاطره ای دیگر
هر عشق یک ترانه ی بیدار است
در خامشی حضورم ، حرف مرا بفهم
یا برای عشق ، زبانی تازه پیدا کن
تا درد مشترک
زبان مشترکمان باشد
حرف مرا بفهم و مرابشنو
این من نه ،‌ آن من دیگر
آنکس که پنجره ی چشم های من او را
کهنه ترین قاب است
از پشت پنجره ی زندان
حرف مرا بفهم
که فریاد تمامی زندانیان
در تمامی اعصار است
در گیر و دار قتل عام کبوترها
در سوگ شاخه های تکه تکه ی زیتون
وقتی که از دل جوان ترین جوانه های عاشق باغ ماه
بر مسلخ همیشگی انسان
در لحظه ی شکفتن فریاد
باران سرخی از ستاره سرازیر است
آن سان که هر ستاره دلیل شرمساری خورشید های بسیاری
از برآمدنشان است
تو گریه می کنی
از عمق آشنای جنگل چشمانت
از عمق جنگلی که در آن پاییز ، در غروب به بغض نشسته
باران بی دریغ اشک تو می بارد
تا عطر خیس جنگل پاییز
در من هوای گریه برانگیزد
آنگاه از چشم ذهن من
شعری بسان گریه فرو ریزد
من شعر می نویسم
تو با ترانه های عاشق من ، عاشق
تو با ترانه های تشنه ی من دریا
بر پنج خط ساز سفر ،‌ زخمه می شوی
تو گریه می کنی
تو لحظه های شعر مرا ،‌ در خویش تجربه کرده
یعنی مرا در بدترین و بهترین دقایق بودن تکرار می کنی
یا با ترانآهای من بر لب
به رویا رویی جلادان به مسلخ خویش می شتابی
یعنی که با منی
دیروز
امروز
تا هنوز و همیشه
ایا زبان متشرک این نیست ؟
آن زبان تازه که می گفتم ؟
ایا زبان مشترک این نیست ؟
------------------------------------------------


غریب آشنا
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشت های دور وجاده های پر غبار
برای هم صدایی هم زبونی اومدی
تو از راه می رسی ،‌ پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، می اید همرات بهار
چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاک کنم ، غبار رو از تنت
غریب آشنا ، دوست دارم بیا
منو همرات ببر ، به شهر قصه ها
بیگر دست منو ، تو او دستا
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندونم با تو ، من آزادام

descriptionاردلان سرافراز و ترانه هایش EmptyRe: اردلان سرافراز و ترانه هایش

more_horiz
سروده های اردلان سرافراز که با صدای داریوش اجرا شدن
این ترانه های اینقدر زیبا سروده و اجرا شدن که از دسته ترانه های ماندگار می باشند و هیچوقت از بین نمی روند
دستای تو
ای که بی تو خودم و تک و تنها میبینم هر جا که پا می زارم تو رو انجا میبینم ( داراب 1349)
چشم من
چشم من بیا من و یاری بکن گونه هام خشکیده شد، کاری بکن (داراب 1349)
( این دو ترانه را در سوگ پدر سرود )
شقایق
دلم مثل دلت خونه شقایق چشام دریای بارون شقایق ( تهران 53-1352 )
(این ترانه را برای خسرو گلسرخی شاعر و نویسده بزرگ کشور که به قول اردلان به فرمان باد پرپر شد سرود)
در بدر همیشگی ، کولی صد ساله منم خاک تمام جاده هاس ، جامه ی کهنه ی تنم
قلندر (تهران 1353 )
(خودش می گوید که این ترانه را بسیار دوست دارد می گوید قلندر قصه ی زندگی من است و من این ترانه را زندگی کردم )
آی عشق
عشق به شکل پرواز پرنده س عشق خواب یه آهوی رمندس (ساحل دریای خزر1354)
خسته ام
محبس خویشتن منم از این حصار خسته ام من همه تن اناالحقم کجاست دار خسته ام (نوشهر 1354)
گلایه
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست (تهران 1356)
حادثه
بیا ببین که مرگ هم حریف ما نمی شود ببین که قامت من از حادثه تا نمی شود (تهران 1356)
سال دوهزار
سال سقوط سال فرار سال گریز و انتظار (تهران 57-1356)
(یک پیشگویی شاعرانه )
همصدا
اگه هم صدام بودی اگه هم صدام بودی هیچکی حریفم نمی شد (تهران 1357)
مصلوب
به صلیب صدا مصلوبم ای دوست تو گمان مبری مغلوبم ای دوست (تهران1357)
( این ترانه را به در خواست داریوش و برای دل او سرود اگه دقت کنید نام سه تا از ترانه های داریوش در این ترانه اومده – در عذاب تشنگی گُم حسرت من ((بوی گندم)) بر دلم داغ((شقایق)) از عذاب تلخ مردم از کسی که مثل بختک تو شبام انداخته سایه یه سوال ساده کردم نفرت من شد ((گلایه)) - )
نیستی
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست (تهران تابستان 1357)

نجات
نجات من بدست توست از این محبس نجاتم ده (تهران زمستان 1357)
دشمن
من خراب دل خویشم نه خراب کس دیگر ... (تهران 1358)
گره کور
کلافه سرنوشت من سر در گم همیشه (تهران 1359)
ولایت
ای همه شعر و حکایت ای بزرگ ای بی نهایت (تهران 1359)
نازنین
ای نازنین ای نازنین در آینه ما را ببین (آلمان 1362)
حادثه
گفتم که چرا دورتر از خواب و سرابی... خواب و سرابی ( آلمان 1363)
آهای مردم دنیا
آهای مردم دنیا گله دارم گله دارم من از عالم و آدم گله دارم ... ( آلمان 1363)
نیایش
خدایم خدایم آه خدایم صدایت می زنم بشنو صدایم (آلمان 1363)
آینه
رو می کنم به آینه رو به خودم داد میزنم (آلمان 1364 )
سهم من
توی این دنیای بی حاصل بودن با همه شکستگی های دل من (آلمان 1364 )
لالا لالا گل زیره
لالا لالا گل زیره بابات دستاش به زنجیره (آلمان 1365)
به بچه ها مون چه بگیم
به بچه های تو و من وقتی یه روز بزرگ شدن (آلمان 1369 )
شَروِه ( تلنگر)
نه زمین خاک قدیمی نه هوا همون هواست (آلمان 1371)
آشفته بازار
تمام عمر بستیم و شکستیم به جز بار پشیمانی نبستیم (آمریکا 1372 )
طاقت من
طاقت من طاقت دل طاقت سنگ است غزل پریده رنگ است (آلمان1376)
سال صفر
زمانِ بی زمانی است رجعت ثانیه شمار (آلمان1376)
(این ترانه در آلبوم سال صفر داریوش است آلبومی که به دلایلی هنوز به بازار نیومده و باید گفت که این ترانه حال و هوای سال دوهزار رو داره )
موج
من آن موجم که آرامش ندارم به آسانی سر سازش ندارم (نیومکزیکو 1378)
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply