Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionشعر روزنامه رسالت در مورد کروبی و قزوین Emptyشعر روزنامه رسالت در مورد کروبی و قزوین

more_horiz
روزنامه رسالت در شماره امروز خود شعری در باره سفر ناتمام پنجشنبه کروبی به قزوین منتشر کرده است.

در بخشی از این شعر آمده است:

قزوین ما به عامل بیگانه پشت کرد
سوی کسی که ضد ولی بوده مشت کرد
فریاد زد که شیخ تو بیگانه ای برو
رنگ دروغ بسته به این خانه ای برو
ای شیخ بی چراغ که بی پیر آمدی
در بند نفس و فتنه به زنجیر آمدی
دارالعباده’ است نه جای منافقان
مینو در است شهر شهیدان و عاشقان
ای شیخ بی چراغ به اصلاح خود بکوش
نابود می شوی ز دغلکاری سروش
چون گاو شاخ دار به ما حمله می کند
بنگر که گاو با گل و ریحان چه می کند؟
جایی برای نخبه نادان نداشتیم
او را به خاک برده و آنجا گذاشتیم

گفتنی است مدیرمسئول و سردبیر روزنامه رسالت اهل قزوین هستند.

descriptionشعر روزنامه رسالت در مورد کروبی و قزوین EmptyRe: شعر روزنامه رسالت در مورد کروبی و قزوین

more_horiz
البته باید اضافه کرد که دکتر ابراهیم یزدی و موسوی خوئینی و قوامی و عارف و میر عماد
و غزالی هم قزوینی هستند.
در قزوین روزنامه محلی به اسم ولایت چاپ میشد که بسته شد.
البته روزنامه رسالت مال بنیاد رسالت است.
بنیاد رسالت را آقایان آذری قمی و خزعلی و مصباح یزدی تاسیس کردند و امروز دارای تشکیلاتی
بزرگ و چاپخانه هایی عظیم است که فعالیت اقتصادی فراوانی دارند.
اما راجع به آقای آذری قمی و روزنامه رسالت مطلب ذیل خواندنی است.
بررسي اسناد تاريخي و رويدادهاي دهه 60، از رفتار كريمانه امام خميني(ره)، رهبر كبير انقلاب اسلامي، حتي با تندترين منتقدان ايشان حكايت دارد.قطعا يكي از اين تندترين منتقدان را مي‌توان آيت‌الله احمد آذري قمي دانست كه در مرداد ماه سال 63 نامه‌اي بسيار تند و تا اندازه‌اي موهن، عليه امام خميني نوشت و خطاب به سي تن از علماي بزرگ حوزه فرستاد.وي كه داراي سوابق مبارزاتي در پيش از انقلاب بود، عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، در مقطعي نماينده مردم قم در مجلس و مسئول روزنامه «رسالت» بود كه از همين جايگاه، چندين بار حتي از مواضع امام خميني(ره) آشكارا انتقاد كرد. بخشي از اين انتقادات نيز در مطالب پياپي روزنامه «رسالت» به چاپ مي‌رسيد و كار به جايي رسيد كه امام خميني براي جلوگيري از ناراحتي رزمندگان كه از اين مطالب به شدت رنجيده خاطر مي‌شدند، خواستار عدم ارسال اين روزنامه به جبهه‌ها شدند.با اين حال، امام خميني به رغم تمام انتقادات صريح آذري قمي كه بسياري از آنها به ويژه در مقطع جنگ تحميلي، با منطق سياسي هم قابل دفاع نبود، واكنش تندي به او نشان ندادند و مدتي در احكام جداگانه او را به عنوان عضو شوراي بازنگري قانون اساسي و نيز نماينده خود در امور شرعي منصوب كردند.اما اوج رفتار كريمانه امام خميني(ره) با آيت‌الله آذري قمي در نامه‌اي آشكار شد كه اتفاقا پس از مسائل به وجود آمده و ارتباط با روزنامه «رسالت» و جامعه درسين به وي نگاشتند و در آن از علاقمندي هميشگي خود به وي سخن گفته و نوشتند: «هرگز هم در ذهنم نيست كه خداي ناكرده جنابعالي كاري بر خلاف اسلام بنماييد. شما از چهره‌هاي فاضل و مبارز و دلسوخته انقلابي مي‌باشيد. شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشيد تا مردم را به راه صحيح راهنمايي نماييد.من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسين ـ ايدهم الله تعالي ـ حرفي نمي‌توانم بزنم. هر طور خود و جامعه صلاح دانستيد، عمل كنيد. اگر در اين زمينه‌ها حرفي زده‌ام و يا چيزي نوشته‌ام، آنگونه كه مصلحت تشخيص داده‌ام عمل كرده‌ام. خداوند جنابعالي را براي ياري اسلام و مسلمين حفظ فرمايد». در جلسه علني 14 مرداد 63 كه رأي اعتماد به دولت در دستور كار بود، علاوه بر مهندس ميرحسين موسوي كه نخست‌وزير آن به شمار مي‌آمد، آقايان محمد ميرزايي، ولي‌الله زماني، احمد كاشاني و احمد آذري قمي در مخالفت با رأي اعتماد به دولت و آقايان هاشمي رفسنجاني، مهدي كروبي، هادي غفاري، صادق خلخالي، اسدالله بيات و محمد خزاعي در موافقت با رأي اعتماد به دولت آقاي ميرحسين موسوي صحبت كردند.آقاي آذري قمي در سخنان خود گفت: «در سطح جامعه و نمايندگان محترم، اين‌كه كم و بيش مرا وادار كرد كه صحبت كنم اين مطلب است كه مخالفت با دولت را به عنوان مخالفت با امام و منتخب امام و مورد علاقه امام تلقي مي‌كنند و خوشبختانه در آخر صحبت‌هاي آقاي زماني به برادر بزرگوارمان كه من سابقا افتخار مي‌كردم و به خودشان هم گفتم كه به وجود امثال آقاي هاشمي افتخار مي‌كنم و حالا هم همين‌طور ديدم با يك جمله اين مطلب را فرمودند كه فرمايش امام، ارشادي است. اين مسئله ولايت فقيه كه اين نظر شخصي خود من است و به هيچ گروهي ارتباط ندارد و اگر بناست چيزي خورده شود به سر خود من خورده شود. ما امتحانمان را در اين كشور پس داديم. يعني بنده آذري قمي، آن روز كه امام، مهندس بازرگان را انتخاب فرمودند كه ما همان موقع هم قبول نداشتيم ولي سه هزار نفر از فضلا و طلاب قم و جامعه مدرسين حركت كردند و گفتند: بازرگان، بازرگان، حمايتت مي‌كنيم. براي اين‌كه منتخب امام هستي. بني‌صدر هم همچنين. عرض كنم قطب‌زاده هم همچنين. آن را هم امام اظهار مي‌كردند، مي‌شناسم تا آن موقعي كه انحرافي نبود و مي‌دانستيم مورد توجه امام هستند و حتي جناب آقاي موسوي، نخست‌وزير محترم را هم همين اخيرا كه ايشان تقويت كردند و گفتند دولت را تضعيف نكنيد. پس ما از اين جهت امتحانمان را پس داديم و من خودم بحث ولايت فقيه را خيلي بحث كردم كه فكر نمي‌كنم كسي به اين حد بحث كرده باشد. بنابراين از اين جهت مسئله‌اي نيست و من مي‌خواستم عرض كنم كه ما بزرگ‌ترين سرمايه‌اي كه براي انقلاب داريم، چه در حال و چه در آينده‌هاي دور، امام است. ما از امام، مايه نگذاريم. مطالبي و مسائلي را به وظيفه شرعي خودمان به اين بهانه عمل نكنيم. امام به عنوان يك مرشد و ناصح امين بايد به وظيفه‌اش عمل كند و به وظيفه‌اش عمل كرده و در مقاطع حساس هم مي‌كند. آن نظر خودش را بيان مي‌كند كه چنين و چنان است. اما يك وقتي با مردمي كه آنها مأمور به شور و بررسي هستند، با آنها صحبت مي‌كند، يك وقتي با نمايندگان مجلس صحبت مي‌كند كه مي‌گويد نمايندگان مجلس! اين نظر من است و اين نصيحت من است و الا خود دانيد. يعني خودتان مي‌دانيد. اگر واقعا در موضع، مسئله برخلاف است، يعني شما كه در جامعه، روستا و شهرها هستيد با مشكلات و نقص‌ها و ضعف مديريت‌ها برخورد مي‌كنيد و امثال اينها، اينها بايد خودشان به وظيفه‌شان عمل كنند. من اين را با كمال صراحت به شما عرض مي‌كنم، اگر ما در اينجا تحقيق نكنيم و به صرف اين مطلب كه ولي فقيه فرموده، پس ما بايد رأي بدهيم، عرض كنم كه ما فردا خدا، پيغمبر(ص)، ملت و خود امام، ممكن است از ما مؤاخذه كند».هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس، در پاسخ به سخنان آقاي آذري قمي گفت: «من احساس كردم اين اظهاراتي كه بعضي از آقايان مخالفين فرمودند، كل انقلاب را زير سؤال برد. البته آنها با نهايت حسن نيت در موضوع صحبت كردند اما من از طرف كل انقلاب حرف مي‌زنم. در مورد اظهارات آقاي آذري قمي البته ايشان در مسائل جزيي سياسي و اقتصادي خودشان، مطلبي نداشتند و از اين و آن نقل فرمودند كه ما زياد به اين مسائل نمي‌پردازيم. در مورد ارشادات امام، البته در مجلس كسي استدلال آن جوري نكرده بود كه اين همه بحث لازم داشته باشد. در ذهن نمايندگان مسئله بود و هميشه هم اين بوده امام، هيچ وقت نخواستند رأي بر مجلس تحميل كنند ولي وقتي كه مهم تشخيص دادند، يك ارشادي مي‌فرمايند. حالا هم همين است. يعني آقايان به ارشادهاي امام اهتمام قايل باشند. فكر مي‌كنم اين بحث‌ها ديگر لزومي ندارد و امام هم مجلس را يك مجلس آزاد مي‌خواهند و من اين را تأكيد مي‌كنم. در مورد خبر واحد و اينها هم ان‌شاءالله بقيه اشتباهات ايشان در اصول، مثل اين خبر واحد نباشد چون از آن خبر واحدهايي است كه به قرائن قطعي است و يك ذره هم احتمال خلاف در موردش نيست».آقاي ميرحسين موسوي نخست‌وزير هم در پاسخ به مخالفت آقاي آذري قمي گفت: «برادر بزرگوارمان حاج آقا آذري قمي صحبت‌هايي را در اينجا كردند در ضمن اين‌كه مي‌گفتند من وارد نيستم، يك چيزهايي را گفتند. اگر وارد نيستيد چرا اظهارنظر مي‌كنيد؟ اگر وارد هستيد، بياييد صحبت كنيم و آمار و ارقام بياوريم».
***
آيت‌الله احمد آذري قمي، نماينده قم در مجلس شوراي اسلامي و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم در نامه خود، امام خميني(ره) را «آقاي حاج‌روح‌الله خميني» خطاب مي‌كند و به اين نكته تأكيد دارد كه ولي فقيه در برابر قوه مقننه وظيفه‌اي جز ارشاد و راهنمايي ندارد و حق تعيين تكليف و صدور احكام براي مجلس شوراي اسلامي، از حدود اختيارات او خارج است.آقاي آذري قمي در نامه‌اي كه در اختيار علماي بزرگ حوزه قرار داد (تعداد 30 فقره رونوشت) نوشته بود: «پس از سخنان اينجانب در روز چهاردهم مرداد [1363] در مجلس شوراي اسلامي كه ضمن آن سخنان، اشاراتي به مفهوم واقعي ولايت فقيه داشتم و گفتم ولي فقيه، وظيفه‌اي جز ارشاد،‌ نصيحت و راهنمايي ندارد و در مقامي نيست كه براي قوه مقننه تكليف معلوم كند. علاوه بر آن، اضافه كردم كه شخص آقاي روح‌الله خميني، تاكنون در امور آقايان [مهندس مهدي] بازرگان، [صادق] قطب‌زاده و [سيدابوالحسن] بني‌صدر به اين عنوان كه آقايان را در بيست سال پيش مي‌‌شناسد و بر ايمان و تقوا و تعهد آنها اطلاع دارد، ما را ناچار از پذيرش اين سه نفر، در بحراني‌ترين روزهاي انقلاب اسلامي كرده بود، تأكيد كردم كه ولي فقيه، حق تعيين تكليف و صدور احكام براي مجلس را ندارد. دو روز پس از سخنان من در مجلس، شيخكي به نام [آفاي محسن] قرائتي، به خانه‌ام آمد و به روايتي از حاج احمد خميني كه پيام پدرش را به قرائتي ابلاغ كرده بود، به اين مفهوم به من ايفاد كرد: «به آقاي آذري قمي بگويند كه نفوذ و مقام ايشان به گرد پاي نفوذ و مقام شريعتمداري در ميان علماي اعلام نمي‌رسد، بهتر آن است، ديگر پا را از گليم درازتر نكنند. وقتي اين شيخك، اين پيام را ابلاغ كرد، او را با شدت و عصبانيت و ترتيبي كه سزاوارش بود، از خانه بيرون كردم و پس از آن به تحقيق پرداختم و ديدم كه اين پيام صحت دارد. بنابراين لازم دانستم اين پيام را به شخص آقاي روح‌الله خميني بنويسيم و 30 فقره رونوشت آن را براي 30 تن از علماي اعلام و دلسوخته‌اي كه در اين پنج سال، شاهد از بين رفتن احكام شرع و التقاط اين احكام و نفوس با فتواهاي نادرست بود، و دلي خونين دارند، بفرستم».
***

زمان: 28 شهريور 1367/ 17صفر 1409
مكان: تهران، جماران
موضوع: روزنامه رسالت و جامعه مدرسين
مخاطب: آذري قمي، احمد
بسمه‌تعالي
جناب حجت‌الاسلام آقاي آذري قمي ـ دامت افاضاته
با سلام و دعا، من هميشه به شما علاقه‌مند بوده و هستم؛ و هرگز هم در ذهنم نيست كه خداي ناكرده جنابعالي كاري بر خلاف اسلام بنماييد. شما از چهره‌هاي فاضل و مبارز و دلسوخته انقلابي مي‌باشيد. شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشيد تا مردم را به راه صحيح راهنمايي نماييد.من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسين ـ ايدهم الله تعالي ـ حرفي نمي‌توانم بزنم. هر طور خود و جامعه صلاح دانستيد، عمل كنيد. اگر در اين زمينه‌ها حرفي زده‌ام و يا چيزي نوشته‌ام، آنگونه كه مصلحت تشخيص داده‌ام عمل كرده‌ام. خداوند جنابعالي را براي ياري اسلام و مسلمين حفظ فرمايد. والسلام عليكم
28/6/67
روح‌الله الموسوي الخميني
اجازه‌نامه
زمان: 26 بهمن 1367 / 8 رجب 1409

مكان: تهران، جماران
موضوع: اجازه در امور حسبيه و شرعيه
مخاطب: آذري قمي، احمد
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم
الحمد لله رب العالمين و الصلوة و السلام علي محمد و آله الطاهرين، و لعنة الله علي اعدائم اجمعين.
و بعد، جناب حجت‌الاسلام آقاي حاج شيخ احمد آذري قمي ـ دامت افاضاته ـ از طرف اين جانب مجازند در تصدي امور حسبيه كه در زمان غيبت ولي عصر ـ ارواحنا فداه ـ منوط به اجازه فقيه جامع‌الشرايط مي‌باشد و همچنين مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل زكوات و كفارات و مظالم عباد و صرف آنها در موارد مقرره شرعيه، و نيز مجازند در اخذ سهم مبارك امام ـ عليه السلام ـ و صرف آن در مخارج خود به نحو اقتصاد و چنانچه مازادي داشتند مجازند نصف آن را در ترويج شريعت مقدسه اسلام صرف نموده و نصف ديگر را ارسال دارند و همچنين مجازند در اخذ سهم سادات عظام ـ كثر الله نسلهم المبارك ـ و پرداخت نصف آن به سادات مستحق و ارسال نصف ديگر.
«و اوصيه ـ ايده الله تعالي ـ بما اوصي به السلف الصالح من ملازمة‌ التقوي و التجنب عني الهوي و التمسك بعروة‌الاحتياط في امور الدين و الدنيا فأنه طريق النجاة». و السلام عليه و علي اخواننا المؤمنين و رحمة‌الله و بركاته.
8 رجب الخير 1409
روح‌الله الموسوي الخميني
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply