[You must be registered and logged in to see this image.]

بين پدر و مادر‌ها در مورد سخت‌ترين زمان فرزند‌داري اختلاف نظر وجود دارد؛ اين زمان سخت به فراخور تجربه والدين از نوزادي به سمت نوجواني و جواني كشيده مي‌شود.
پدر و مادر‌هاي جوان سخت‌ترين مرحله را نوزادي و پدر و مادر‌هاي ميانسال، جواني را سخت‌ترين مرحله مي‌دانند. خيلي از والدين از مرحله‌اي كه در آن فرزندشان ديگر بزرگ شده و از دايره اختيارات و فرمان‌پذيري خارج شده به‌عنوان سخت‌ترين مرحله فرزند‌داري ياد مي‌كنند. ولي واقعيت اين است كه چه بخواهيم چه نخواهيم بچه‌هاي ما از يك جايي به بعد زياد به حرف ما گوش نمي‌كنند.

جامعه‌شناسان معتقد‌ند كه جايگاه و موقعيت ذهني و رواني افراد، مستقيماً از عواملي مانند درآمد يا تربيت آنها ناشي نمي‌شود بلكه تا حد زيادي به گروه‌هاي اجتماعي‌اي بستگي دارد كه به‌عنوان گروه‌هاي مرجع شناخته مي‌شوند.

گروه‌هاي مرجع منبع الهام بخش براي شكل‏گيري نگرش‌ها، ارزيابي‌ها و رفتار، مرجع اخذ هنجارها، اهداف، الگويي براي همانند‌سازي‌ و... هستند. اين گروه‌ها نقش بسيار مهمي در جامعه‌پذيري و ايجاد هويت اجتماعي افراد دارند ولي بايد دانست كه گروه‌هاي مرجع همواره نقش مثبت ايفا نمي‌كنند؛ مانند گروه‌هاي ضد‌اجتماعي، گروه‌هاي تبهكاري و توليد‌كننده مواد‌مخدر كه نقش منفي و زيانبار در اجتماع دارند.

در رابطه با گروه‌هاي مرجع جوانان در جامعه ايران مطالعات زيادي صورت گرفته است و هر يك از اين مطالعات از منظري خاص اين موضوع را مورد بررسي و تحليل قرار داده‌اند. در تحقيق كميسيون اجتماعي دبيرخانه شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي، جوانان ساكن در مراكز استان‌هاي كشور بررسي شده‌اند كه در ادامه بخشي از يافته‌هاي آن مي‌آيد.

در اين تحقيق موارد شش‌گانه‌اي شامل نقش و جايگاه خانواده به‌عنوان واسطي در انتخاب گروه مرجع، شاخص‌هاي مناسب براي گروه‌هاي مرجع از ديد جوانان، عوامل مؤثر بر تأثير‌پذيري جوانان از گروه‌هاي مرجع، اولويت‌هاي جوانان در انتخاب گروه‌هاي مرجع و مقوله‌هايي كه نياز به گروه مرجع را بيشتر احساس مي‌كنند، نقش رسانه‌ها در معرفي و شكل‌دهي گروه‌هاي مرجع و ارائه سنخ‌شناسي از گروه‌هاي مرجع جوانان مورد بررسي قرار گرفته است.

مادران در صف مقدم

اگرچه خانواده همچنان مهم‌ترين و مطمئن‌ترين مرجع جوانان براي طرح مسائل و مشكلات شخصي در زندگي محسوب مي‌شوند، اما در رتبه‌بندي افراد مهم، اول مادر بعد دوستان و در مرحله بعد خواهر و برادر قرار دارند.

دكتر محمد سعيد ذكايي، محقق اين پژوهش در مورد جاي خالي مردان در اين بين مي‌گويد: به‌نظر مي‌رسد اتكاي زياد مردان ايراني به نقش بيرون منزل و نان‌آوري خود و بازنمايي اين نقش در رسانه‌ها يكي از عواملي است كه كمتر مردان خانه را مي‌توان جزو اولويت‌ها ديد. ضمن اينكه همدلي كمتر يا تمايل كمتر براي برقراري فضايي اعتماد‌انگيز براي گفت‌وگو و مراجعه جوانان مي‌تواند توضيح‌دهنده بخشي از اين فاصله باشد.

خانواده ايراني همچنان حساسيت‌هاي خود براي مراقبت و درصورت لزوم كنترل جوانان را حفظ كرده است. اين مراقبت‌ها در درجه اول متوجه عادات زيان‌بار جسماني همچون مصرف سيگار و مشروبات الكلي و در مرحله بعد متوجه رعايت هنجارهاي ديني (نماز و روزه) و اخلاقي (برقراري ارتباط با دوستان) است.

كمترين حساسيت‌ها و كنترل والدين متوجه استفاده شخصي آنها از رسانه‌هاي مكتوب و تصويري و در مرحله بعد تظاهرات ظاهري و رفتاري آنها (نحوه پوشش و واژگان مورد استفاده) است.

محمد سعيد ذكايي مي‌گويد: آنچه در اعمال اين مراقبت‌ها به‌وضوح قابل مشاهده است، تفاوت‌هاي جنسيتي است؛ به‌گونه‌اي كه تقريبا در همه موارد، پاسخگويان دختر به اعمال مراقبت بيشتر از جانب والدين خود اشاره كرده‌اند. استانداردهاي دوگانه اگرچه تابع زمينه‌هاي طبقاتي، سرمايه فرهنگي مكاني و نيز اخيرا بعد خانوار است اما با اين‌حال به‌واسطه فرايند جامعه‌پذيري متفاوت دو جنس و تفكيك جنسيتي حوزه عمومي و نيز آموزه‌هاي اخلاقي و ديني ريشه‌دار، با فرهنگ و تاريخ پيوند عميقي دارد.

خانواده‌هاي منعطف

حساسيت‌ها و مراقبت‌هاي والدين به‌معناي تحميل‌شدن شديد هنجارها و انعطاف‌ناپذيري والدين و به‌ويژه ناتواني جوانان در تعقيب انتخاب‌ها و سليقه‌هاي خود نيست.

براساس اين تحقيق حدود 3/1درصد پاسخگويان قائل به امكان زياد دنبال كردن انتخاب خود با وجود مخالفت والدين هستند و تنها 17درصد اين امكان را كم ديده‌اند.

«خانواده‌ها در سال‌هاي اخير منعطف‌تر شده‌اند.» محمد سعيد ذكايي مي‌گويد: تحول در الگوي ارتباطي والدين، شكل‌گيري فرايند اجتماعي شدن دوطرفه Double socialization ايجاد كرده‌است كه به موجب آن والدين نيز تمايل بيشتري براي يادگيري از جانب جوانان دارند. آزادسازي نسبي هنجاري درخصوص بعضي انتخاب‌ها و تعلقات خرده‌فرهنگي و سبك زندگي (براي مثال تماشاي ويدئو و ماهواره يا ارتباط با غيرهمجنس) بخشي از نمونه‌هاي اين انعطاف‌پذيري است.

همچنين به همان اندازه اتكاي زياد خانواده به استفاده از شيوه‌هاي دمكراتيك و فاصله‌گرفتن از روش‌هاي مبتني بر اعمال خشونت كلامي و فيزيكي شاخص مهم ديگري است كه تغيير در نگرش‌هاي تربيتي و ارتباطي والدين و جوانان را نشان مي‌دهد.

يكي از دلايلي كه خانواده‌ها بيشتر از قبل با بچه‌هايشان راه مي‌آيند اعتماد بسيار زياد والدين به جوانان و نيز مجازدانستن جوانان براي تصميم‌گيري در مسائل مربوط به‌خودشان است.

اين آشكارا گوياي فاصله گرفتن والدين از شيوه‌هاي دستوري و آمرانه در انتقال هنجارها و الگوهاي تربيتي و عامليت و انتخاب‌گري بيشتر جوانان است. محمد سعيد ذكايي مي‌گويد: به‌نظر مي‌رسد نقش مسلط و تعيين‌كننده خانواده به‌عنوان مرجع قاطع در انتخاب‌هاي جوانان تا حدودي تخفيف يافته و به‌موازات اهميت يافتن نهاد‌هاي ديگر اجتماعي‌كننده (به‌ويژه رسانه‌ها) خانواده‌ها خود بخشي از مسئوليت انتقال ارزش‌ها را به ديگران سپرده‌اند.

از طرف ديگر بيشتر خانواده‌ها خود نيز تمايلي به در اختيارگرفتن و تسلط كامل بر همه امورات جوانان نداشته يا نقش خود را در اين زمينه حاشيه‌اي ديده و از اين‌رو به رقابت يا چالش منابع هنجارپذيري جايگزين جوانان نمي‌پردازند.

در كنار اهميت خانواده، نمي‌توان به جايگاه گروه‌هاي هم سال در شكل‌دهي به ارزش‌ها و هويت جوانان توجه نكرد. براساس آنچه جوانان مراكز استان‌ها گفته‌اند انتظار مي‌رود به‌تدريج سهم خانواده تحت‌الشعاع قرار گيرد. تمايل 40درصد نمونه‌ها به گذران وقت‌هاي آزاد با دوستان گواهي بر اين مدعاست.

البته اين تمايل همچنان خصلتي جنسيتي دارد و از جانب پسران بيش از دختران ابراز شده است، به‌علاوه با دوره زندگي هم ارتباط دارد؛ به‌طوري كه به موازات افزايش سن جايگاه گروه دوستان در پركردن فرصت‌هاي فراغتي كاهش يافته و عوامل ديگر (به‌ويژه مصرف رسانه‌اي) جاي آن‌را مي‌گيرند.

اول تلويزيون!

آنچه در اين تحقيق به‌دست آمده نشان مي‌دهد كه رسانه‌ها در عمل نقش مهم‌تر و بزرگ‌تري به‌عنوان منبع هنجاري براي جوانان بازي مي‌كنند. تأثيرپذيري جوانان از آنچه فرهنگ رسانه‌اي خوانده مي‌شود، مشهود است. شناخت، هويت، سليقه و سبك زندگي كه جلوه‌هاي مهمي از فرهنگ جامعه معاصر به‌شمار مي‌آيند، به ‌واسطه مصرف افراد از متون و تصاوير رسانه‌اي مفهوم‌سازي و عملياتي مي‌شوند.

دكتر محمد سعيد ذكايي، عضو كميسيون اجتماعي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي مي‌گويد: تلويزيون فراگيرترين رسانه ميان جوانان است و نزديك به 94 درصد جوانان به آن دسترسي دارند. رسانه‌هاي نو مانند كامپيوتر و تلفن همراه با 61 و 58 درصد در رتبه‌هاي بعدي و اينترنت، بازي‌هاي كامپيوتري و ماهواره در رتبه‌هاي پاياني هستند.

بدين ترتيب مي‌توان انتظار داشت كه مصرف رسانه‌ها جايگاه عمده‌‌اي در گذران اوقات فراغت جوانان داشته باشد. در نمونه‌هاي مورد مطالعه، ورزش و تماشاي تلويزيون و فيلم شيوه‌هاي عمده گذران فراغت محسوب شده‌اند، با اين‌حال اين ترتيب تابع شرايط زمينه‌اي و به‌ويژه جنسيتي است.

براي مثال در حالي‌كه ورزش، مطالعه و گردش در پارك اولويت‌هاي فراغتي جوانان پسر است، مطالعه، تماشاي تلويزيون و گردش در پارك، اولويت‌هاي دختران را تشكيل مي‌دهد. اين نتيجه، تأثيرپذيري بيشتر دختران از فرهنگ تلويزيون (كه به‌ويژه براي آنها درقالب تماشاي فيلم و سريال‌هاي تلويزيوني شكل مي‌گيرد) را نشان مي‌دهد.

اين محقق مي‌گويد: بخشي از جاذبه سريال‌هاي تلويزيوني براي تماشاگران زن، امكاني است كه آنها را قادر به پيونددادن خود با خط داستان و شخصيت‌ها و سناريوهاي هفتگي در زندگي روزمره مي‌كند. اين سريال‌ها به جوانان و به‌ويژه دختران (به‌عنوان مخاطبين اصلي) مي‌آموزد كه زندگي فردي را چگونه مي‌بايست تجربه كرد و فرصت‌هاي زيادي را به آنها براي بررسي مسائلي از قبيل وفاداري، خيانت، اميد، نااميدي و انتخاب‌ها و محدوديت‌ها و موارد مشابه مي‌دهد.

واضح است كه تأثيرپذيري جوانان از اين رسانه‌ها مطلق و قطعي نيست و آنها تا حدودي (بسته به سرمايه فرهنگي دردسترس و زمينه‌هاي ديگر) امكان كاركردن روي متن سريال‌ها و منطبق ساختن (تفسير) آنها با شرايط خويش را دارند. به‌نظر عضو كميسيون اجتماعي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي بايد اذعان كرد كه براي غالب پاسخگويان فقدان سواد رسانه‌اي كافي به معناي تأثيرپذيري بيشتر از پيام و تلقي روايت‌ اين سريال‌ها به‌مثابه روايتي تمام شده خواهد بود.

دختران در اين پژوهش از كمبود فرصت‌ها در حوزه عمومي براي گردش و تفريح با دوستان گله كرده‌اند. جبران اين كمبود هم مستلزم سرمايه‌گذاري‌هاي سخت‌افزاري (مثلا در ايجاد پارك‌ها يا سالن‌هاي تفريحي) و هم تغييرات نرم‌افزاري (احساس امنيت و پذيرش بيشتر دختران از حضور در حوزه عمومي) است.