Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionهو - چه یاهو کفتری بی بال و پر ! Emptyهو - چه یاهو کفتری بی بال و پر !

more_horiz
همیشه چنین است
دست هایی بر سینه تا رو ء یت دوست
و تلنگری بر خود که شاید خوابیده باشی !
لبخندهایی گویی آشنا !
شمیم رایحه از بوستان یار
شب خسته است از این همه کار
شب دلزده از نفرت ، از سپیدی های بی انجام !
از دوستی های ناکام
از پیوند های بی دوام
شب خسته است از مردن عشق
دستانی تا بیکران آسمان
دستانی تا خدا
تا هماره ی صدق و صفا
و بر روی این زمین ، این خاک
اشک گنج کُنج تنهایی است
اشک هم گویی خدایی است !
حسرتِ با هم بودن ها
ماتم از هم رفتن ها!
دیداری ، دستی ، آسودنی از هیچ
رفتنی با اندوه ماندن ها
شب ، آبستن هر حادثه ی بی تو و من
شب ، بستر صحرای بلاست !
هو - چه یاهو کفتری بی بال و پر
هو- که این کفتر نوای بی نواست !

descriptionهو - چه یاهو کفتری بی بال و پر ! EmptyRe: هو - چه یاهو کفتری بی بال و پر !

more_horiz
امشب ای زیباترین رویای من
گل کن از سر شاخه لالای من

در سراب خواب من سبزینه نیست
خسته شد تصویرم و آیینه نیست

بسکه تنها سوخت در تب شعر من
سکته خواهد کرد امشب شعر من

آخر ای شب من شبیه بیشه ام
رحم کن نیلوفر بی ریشه ام

گوشوار حسرتم، گوشم بده
آه سرگردانم، آغوشم بده

زادگاه من درخت بید بود
سالها همسایه ام خورشید بود

شاپرک بودم مرا پرواز برد
هر پرم را یک نسیم ناز برد

مادر من دختر مهتاب بود
من به دنیا امدم او خواب بود

داستانها دوستانم بوده اند
قصه ها ورد زبانم بوده اند

مثل همسالان شبنم زاد خود
پر کشیدم من هم از میلاد خود

ناگهان در نور عزلت وا شدم
سایه ام ترسید و من تنها شدم

چشم واکردم زمانم رفته بود
قایق رنگین کمانم رفته بود

پوپک من از نیستانها گذشت
کهکشانم از بیابانها گذشت

اینک ای شب من گیاهی خسته ام
در تب آیینه آهی خسته ام

descriptionهو - چه یاهو کفتری بی بال و پر ! EmptyRe: هو - چه یاهو کفتری بی بال و پر !

more_horiz
mahsa wrote:
امشب ای زیباترین رویای من
گل کن از سر شاخه لالای من

در سراب خواب من سبزینه نیست
خسته شد تصویرم و آیینه نیست

بسکه تنها سوخت در تب شعر من
سکته خواهد کرد امشب شعر من

آخر ای شب من شبیه بیشه ام
رحم کن نیلوفر بی ریشه ام

گوشوار حسرتم، گوشم بده
آه سرگردانم، آغوشم بده

زادگاه من درخت بید بود
سالها همسایه ام خورشید بود

شاپرک بودم مرا پرواز برد
هر پرم را یک نسیم ناز برد

مادر من دختر مهتاب بود
من به دنیا امدم او خواب بود

داستانها دوستانم بوده اند
قصه ها ورد زبانم بوده اند

مثل همسالان شبنم زاد خود
پر کشیدم من هم از میلاد خود

ناگهان در نور عزلت وا شدم
سایه ام ترسید و من تنها شدم

چشم واکردم زمانم رفته بود
قایق رنگین کمانم رفته بود

پوپک من از نیستانها گذشت
کهکشانم از بیابانها گذشت

اینک ای شب من گیاهی خسته ام
در تب آیینه آهی خسته ام

سلام بر مهسا خانوم . شعرت خیلی قشنگ بود ، ممکنه بپرسم که این شعر رو خودتون گفتین ؟ 16 16

descriptionهو - چه یاهو کفتری بی بال و پر ! EmptyRe: هو - چه یاهو کفتری بی بال و پر !

more_horiz
سلام آقا سهیل 8
نه این شعر کار من نیست ولی منم مثل شما دوسش دارم 30
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply