خُراسان از زمان ساسانیان به این‌طرف نامی سنتی و کلی برای اشاره به نواحی شرقی ایران امروزی و شامل بخش عمدهء از افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و بخشهایی از قرقیزستان امروزی بوده‌است.
در لغت‏نامه دهخدا آمده‌است که کلمه "خراسان‏" واژه‏ای پهلوی است که در متون قدیمی به معنی مشرق (خاور) در مقابل مغرب (باختر) به کار رفته‌است. و در منابع دیگر نیز خراسان در زبان قدیم فارسی به معنی خاورزمین مورد استفاده قرار گرفته‌است.
یاقوت حموی جغرافیدان بزرگ ایرانی چنین نوشته‌است:
خُر به فارسی دری، نام خورشید و آسان گویا اصل و جای شی‏ است.
و سپس در شرح وجه تسمیه خراسان به نقل از دغفل النسابه چنین می‏نویسد: خراسان و هیطل دو پسر عالم بن سام بن نوح، هر یک در شهری که منسوب به آنها شد وارد شدند، هیطل در شهری معروف به هیاطله در بالای رود جیحون و خراسان در شهرهایی که در زیر رود جیحون بود فرود آمدند و هر قطعه‏ای به نام کسی که در آن فرود آمد نامگذاری شد...
حافظ ابرو جغرافیدان مشهور، تعبیر دیگری به کار برده و خوراسان را "آفتاب مانند" معنی نموده و نقل کرده‌است که:
بعضی گفته‏اند خورآسان، یعنی به آسانی بخور.
و بعضی نیز خراسان را سرزمین نورانی یا طالع نوشته‏اند و آن را کلمه‏ای مرکب از لفظ "خور" به معنی خورشید و "آسان‏" به معنی شرق دانسته‏اند.
از بررسی نظرات ارائه شده چنین استنباط می‏شود که صورت درست واژه "خراسان"، خورآسان بوده‌است که بر اثر تطور زمان و شاید از باب تطابق نگارش به خراسان تبدیل شده‌است.
- حدود و ثغور خراسان
شواهد تاریخی بیانگر آن است که سرزمین خراسان در طول تاریخ، هیچ گاه دارای مرز ثابت جغرافیایی نبوده و تحت تاثیر عوامل مختلف، محدوده‏اش همواره کاهش یا گسترش یافته‌است.
به طور سنتی سرزمین‌های شرق کویر نمک را خراسان خوانده‌اند لیکن حدود شرقی آن در طول تاریخ دستخوش تغییر بوده‌است. معمولاً گفته می‌شود که خراسان از شرق به ترکستان و هندوستان محدود بوده‌است. خراسان را از شمال محدود به ماوراءالنهر می‌دانند لیکن گاه ماوراءالنهر هم بخشی از خراسان به حساب آمده‌است. خراسان در زمان ساسانیان یکی از چهار ناحیه اصلی کشور بود و یک مرزبان داشت.
در مورد حدود و موقعیت‏ خراسان در عهد ساسانیان، کریستن‏سن بر طبق کاوشهای هرتسفلد چنین می‏نویسد:
دروازه‏های کاسپین نزدیک ری، کوههای البرز، گوشه جنوب شرقی بحر خزر، دره اترک. خطی که از صحرای تجن گذشته و در زیر قرقی به جیحون می‏رسد موافق مسکوکات سکایی ساسانی که به دست آمده این خط سرحدی از قلل سلسله جبال حصار گذشته و به پامیر می‏رسد و از آنجا به سمت جنوب مایل گشته و به امتداد قطعه‏ای از جیحون که بدخشان را در میان گرفته سیر کرده به قطعه هندوکش می‏رسیده‌است از آن نقطه سرحدی به سمت مغرب برگشته و در امتداد سلسله هندوکش و ملحقات آن به جنوب هرات رسیده و در ناحیه جنوب ترشیز و خاف و قهستان (کوهستان) را قطع کرده، باز به دروازه‏های کاسپین می‏پیوسته‌است.
یاقوت حموی جغرافیدان بزرگ ایرانی در کتاب مراصدلاطلاع بر پایه برخی از پژوهش‌های خویش می‌نویسد:
خراسان سرزمین وسیع است که یک طرف آن از جوین و بیهق به عراق می‌رسد و طرف دیگرش از طغارستان (طخارستان) و غزنه و سبحستان (سیستان) به هند منتهی می‌گردد. از شهرهای آن نیشابور و هرات و مرو که قسمتی از بلخ است و طالقان و نسا و ابیورد و سرخس می‌باشد. جیحون و خوارزم را هم بعضی تابع آن شمرده‌اند و گفته شده خراسان دارای چهار کرسی بوده است:
کرسی اول- ایرانشهر که عبارت باشد از نیشابور، قهستان و طبین و حوادث و پوشنج (از نواحی هرات) و بادغیس (از توابع هرات که در قدیم شهری بزرگ و با صفا بوده‌است) و طوس که به طابران تصریح شده است.
کرسی دوم- مرو شاه جهان و سرخس و نساء و ابیورد و مرو رود و طالقان و خوارزم.
کرسی سوم- طرف غربی رود جیحون و جرجان و خوارزم و طخارستان علیا و اندرانه (شهری نزدیک هندوکش) و ساسان و بغلدن (شهری از نواحی بلخ) و والج (نام شهری در طخارستان).
کرسی چهارم- ماوراءالنهر، بخاراو شاش یا چاچ (که در آنجا کمان‌های خوب می‌ساختند) و سغد (نزدیک سمرقند که آن را به سبب خوشی آب و هوا از بهشت‌های چهارگانه به شمار آورده‌اند و بین جیحون و سمرقند).
التون ال.نیل در کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان می‌نویسد: به طور کلی می‏توان خراسان خاص را سرزمینی طولانی دانست، گسترده از نزدیک کرانه‏های جنوب شرقی دریای خزر تا بلندیهای حصار مانند پامیر و هندوکش، که در نظریه‏ای دیگر و در مقطعی از تاریخ، مرزهای آن از حلوان یاری تا شرق (آنجا که خور برآید) گسترده بوده‌است.
در واقع خراسان گاهی شامل سرزمین پرنعمت جنوب دریای آرال (خوارزم) و نواحی آن سوی جیحون (ماوراءالنهر) و بسیاری از فلات ایران می‏شده‌است که حدود شرقی آن تا چین می‏رسید ولی عملا این مرز از بلخ و بخش معروف به طخارستان (باختر باستانی) آن ‏سو تر می‏رفت، و در مغرب به همین گونه حدود خراسان کمتر به مرزهای زاگرس می‏رسید اما گاهی شامل قومس، جرجان، ری و بخشهایی از طبرستان می‏گشت و با آن که ماوراءالنهر غالبا با خراسان یکی گرفته می‏شد ولی عملا آمودریا همان مرز شمالی خراسان شناخته می‏شد و گاهی عملا تا این حدود هم نمی‏رسید.
در دوره اسلامی شهرهای بلخ، هرات، مرو و نیشابور را چهار شهر اصلی خراسان بودند. از شهرهای مهم دیگر خراسان می‌توان طوس، سرخس، بادغیس و بیهق (سبزوار امروزی) را نام برد./ برای شنیدن صوت مورد نظر به سایت رادیو اینترنتی ایران صدا به این آدرس مراجعه نمایید.http://www.iranseda.ir/FullItem/?g=309891