سرمای زمستان در گرمای یلدا؛ بهانه ای برای دور هم بودن
آیین ها و مراسم شب یلدا ثبت ملی می شود، درست که توصیف این آیین در این برگه ها نمی گنجد ولی گذری بر این آیین فرهنگی و تاریخی می تواند همچنان در پاسداری آن مفید واقع شود. بنابراین بر خود وظیفه دیدیم تا شب یلدا را بعنوان شب اول زمستان و درازترین شب سال است را از نگاه فرهنگی و تاریخی بررسی کنیم.
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند.
مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.
شب یلدا نیز یکی از این موارد است.در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد.
اول دی، طولانیتریـن شب سال است که ایرانیان که همواره خواهان پاکی و روشنی هستند، این شب بلند را جشن می گیرند و شب زندهداری میکنند. یلدا» لغتی سریانی و به معنی میلاد است و به این علت به این اسم نامیده شده است که بر اساس اندیشه ایرانیان کهـن، از فـردای شـب یلدا بر مدت روز افزوده و خورشید از نـو متولد می شود.
شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آنها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد.
مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن ایزدمهر است.
در گذشته، ایرانیان که هنوز مشـرف بـه دیـن مبین اسلام نشده بودند آنچه را که نیک بود به اهورامزدا نسبت می دادند و آنچه را که بدی و زشتی بود زاده اهریمن می پنداشتند. تضادهای طبیعت مانند گرما و سرما، سفیدی و سیاهی، روز و شب و نیز تضـادهـای خـوی انسانی مـاننـد خـوبـی و بـدی و دوستـی و دشمنی، از جمله نمادهای خیر و شر بود.
روز روشن که هنگـام کشـت و کـار اسـت را آفریده مزدا و شب را از اهریمن میدانستند، ازاین رو برای رهایی از اهریمن شب هادور آتش می نشستند و به این شب ها آتشـان مـی گفتند و به همین دلیل شب یلدا که پس از آن روزها بلندتر می شـد بـرایشـان مهـم بود. زایش خورشید و آغاز دی ماه را آییـنهـا و فرهنگهای بسیاری از سرزمین های کهن، آغاز سال قرار داده انـد و بـه شگـون روزی کـه خورشید از چنگ شبهای اهریمن نجات مییافت، روزی مقدس برای مهرپرستان بود.
درست است که نیاکان ما هزاران سال پیش دریافتند که گاهشماری بر پایه ماه نمیتواند گاهشماری درستی باشد و به تحقیق درباره حرکت خورشید پرداختند و گاهشماری خود را بر پایه آن گذاشتند. اما براساس اساطیر ایرانى،مهر، ایزدنور در این شب زاده مى شود و از روز بعد بر طول مدت روز و روشنایى افزوده مى شود (نمادى از شکست اهریمن). مهریان (پیروان کیش مهر)، خورشید را نمادى از نیروهاى خداوندى مى دانستند و محترم مى شمردند و به رنگ طلوع خورشید در صبحگاه و غروب آن در پسین دلبستگى داشتند.
از میوه هاى اصلى در سفره یلدا هندوانه، انار و مرکبات است. علت انتخاب این میوه ها تشابه رنگ آنها با رنگ خورشید در سپیده دم و پسین است.
آیین مهر از طریق مبلغان، تجار و همچنین مردمان و سربازان اروپاى شرقى که در مجاورت ایران مى زیستند و با آن آشنا شده بودند به اروپا و روم و یونان راه یافت به طورى که به مدت بیش از ۳۵۰سال دین و آیین آن سرزمین شد.
بر همین اساس است که برپایی مراسم جشن شب یلدا قرن های متمادی در ایران و روم معمول بوده است و ایـن دو ملت از دیرباز به خورشید علاقه مند بودند و پس از اینکه رومیان به مسیحیت روی آوردند، شب یلـدا که با شب عید میلاد مسیح (ع) همزمان بود۰ آن را با عنوان عید کریسمس گرامی می دارند.
چرا که تولد مهر در شب یلدا، اولین شب شروع زمستان و ۲۱ـ۲۰ دسامبر است. تولد حضرت عیسى مسیح (ع) در ۲۵دسامبر نیز است. در گذشته، تولد حضرت عیسى (ع) را در شب یلدا جشن مى گرفتند. در قرون اولیه میلادى (احتمالاً در سال۵۲۵) و بر پایه مخالفت با آیین مهرى و تخریب مهرابه ها، گاه شمارى میلادى به طور کامل عوض شد و امروزه نیز مذاهب و فرقه هاى مختلف آیین مسیحیت با چندروز اختلاف این روز را جشن مى گیرند، ولى تعداد روزهاى سال آنها با تقویم مهرى مطابقت داده شد. پس از مخالفت با آیین مهر و مهریان، آنها سازمانهاى زیرزمینى و مخفیانه اى به وجود آوردند و به نام «بنایان آزاد» تا مدتها ساخت مهرابه هاى زیرزمینى را ادامه دادند و در خفا مراسم خود را به جا مى آوردند.
در تصاویر و کنده کاریهاى سنگى باقیمانده از زمانهاى بسیار دور، مهر (میترا) را مى بینیم که روى درخت کاج نشسته است. این همان کاجى است که در شب اول سال میلادى آراسته مى شود و بر بالاى آن ستاره اى (چراغى، نورى) روشن مى شود که نمایانگر خورشید است. کاج و سرو در هنر وادبیات و مشرق زمین جایگاهى با شکوه دارند.
در باور پیروان آیین مهر، سرو درختی است که ویژه خورشید و زایش مهر است؛ درختی که همیشه سبز و باطراوت است و در برابر سردی و تاریکی پایداری میکند. از این روی سرو نماد مهر تابان و زندگیبخش و نشانه نامیرایی و آزادگی و پایداری در برابر نیروهای مرگآور بود. به همین دلیل در شب زایش مهر، سرو مهر را میآراستند و هدایایی در پایش مینهادند و با خود پیمان میبستند که برای سال دیگر نیز سرو همیشه سبز دیگری بنشانند.
بر بنیان باورهای مهری، نیاکانمان نامهایی چون «سرو ناز» را بر فرزندان خود مینهادند و در هنگام زایش فرزندانشان به جای قربانی کردن، به نام نوزاد درخت سروی میکاشتند تا سرو آزاد و فرزندشان باهم بزرگ شوند و زندگی سبز و سرنوشتی روشن داشته باشند.
پس بر این پایه میتوان در نظر گرفت که با بهرهگیری از نمادهای ویژه آیین مهر، آراستن و آذینبندی درخت سرو نیز انجام شود و خانوادههای ایرانی نیز این رسم کهن مهری را بهعنوان بخشی از مراسم جشن یلدا در خانههای خود زنده کنند و پاس بدارند.
درخت سرو از هزاران سال پیش در ایران کاشت میشده و یکی از نمونههای کهنسال این درخت، سرو کاشمر بوده است که بنا به قول مشهور به دست زرتشت کاشته شده بود.
تنوع برگزاری شب یلدا
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند , این میوهها که اکثراً کثیر الدانه هستند , نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها , خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در شب. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند.
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانهٔ عروس میبرند.
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر , گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست.
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
«آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس یا ابکنوس "ازگیل خیسانده در آب " در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
به هر روی یلدا نیز بهانه ای است برای دور هم بودن و شاد زیستن و غم و اندوه را دور کردن که سنت و رسوم این شب در اغلب مناطق ایران شباهت های بسیاری با هم دارد و نکته مشترک گرامی داشت آن
با هم بودن و شادی و تازه کردن دید و بازدیدهاست که یک سنت بسیار خوب در میان همه ایرانیان است.
آیین ها و مراسم شب یلدا ثبت ملی می شود، درست که توصیف این آیین در این برگه ها نمی گنجد ولی گذری بر این آیین فرهنگی و تاریخی می تواند همچنان در پاسداری آن مفید واقع شود. بنابراین بر خود وظیفه دیدیم تا شب یلدا را بعنوان شب اول زمستان و درازترین شب سال است را از نگاه فرهنگی و تاریخی بررسی کنیم.
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند.
مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.
شب یلدا نیز یکی از این موارد است.در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد.
اول دی، طولانیتریـن شب سال است که ایرانیان که همواره خواهان پاکی و روشنی هستند، این شب بلند را جشن می گیرند و شب زندهداری میکنند. یلدا» لغتی سریانی و به معنی میلاد است و به این علت به این اسم نامیده شده است که بر اساس اندیشه ایرانیان کهـن، از فـردای شـب یلدا بر مدت روز افزوده و خورشید از نـو متولد می شود.
شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آنها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد.
مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن ایزدمهر است.
در گذشته، ایرانیان که هنوز مشـرف بـه دیـن مبین اسلام نشده بودند آنچه را که نیک بود به اهورامزدا نسبت می دادند و آنچه را که بدی و زشتی بود زاده اهریمن می پنداشتند. تضادهای طبیعت مانند گرما و سرما، سفیدی و سیاهی، روز و شب و نیز تضـادهـای خـوی انسانی مـاننـد خـوبـی و بـدی و دوستـی و دشمنی، از جمله نمادهای خیر و شر بود.
روز روشن که هنگـام کشـت و کـار اسـت را آفریده مزدا و شب را از اهریمن میدانستند، ازاین رو برای رهایی از اهریمن شب هادور آتش می نشستند و به این شب ها آتشـان مـی گفتند و به همین دلیل شب یلدا که پس از آن روزها بلندتر می شـد بـرایشـان مهـم بود. زایش خورشید و آغاز دی ماه را آییـنهـا و فرهنگهای بسیاری از سرزمین های کهن، آغاز سال قرار داده انـد و بـه شگـون روزی کـه خورشید از چنگ شبهای اهریمن نجات مییافت، روزی مقدس برای مهرپرستان بود.
درست است که نیاکان ما هزاران سال پیش دریافتند که گاهشماری بر پایه ماه نمیتواند گاهشماری درستی باشد و به تحقیق درباره حرکت خورشید پرداختند و گاهشماری خود را بر پایه آن گذاشتند. اما براساس اساطیر ایرانى،مهر، ایزدنور در این شب زاده مى شود و از روز بعد بر طول مدت روز و روشنایى افزوده مى شود (نمادى از شکست اهریمن). مهریان (پیروان کیش مهر)، خورشید را نمادى از نیروهاى خداوندى مى دانستند و محترم مى شمردند و به رنگ طلوع خورشید در صبحگاه و غروب آن در پسین دلبستگى داشتند.
از میوه هاى اصلى در سفره یلدا هندوانه، انار و مرکبات است. علت انتخاب این میوه ها تشابه رنگ آنها با رنگ خورشید در سپیده دم و پسین است.
آیین مهر از طریق مبلغان، تجار و همچنین مردمان و سربازان اروپاى شرقى که در مجاورت ایران مى زیستند و با آن آشنا شده بودند به اروپا و روم و یونان راه یافت به طورى که به مدت بیش از ۳۵۰سال دین و آیین آن سرزمین شد.
بر همین اساس است که برپایی مراسم جشن شب یلدا قرن های متمادی در ایران و روم معمول بوده است و ایـن دو ملت از دیرباز به خورشید علاقه مند بودند و پس از اینکه رومیان به مسیحیت روی آوردند، شب یلـدا که با شب عید میلاد مسیح (ع) همزمان بود۰ آن را با عنوان عید کریسمس گرامی می دارند.
چرا که تولد مهر در شب یلدا، اولین شب شروع زمستان و ۲۱ـ۲۰ دسامبر است. تولد حضرت عیسى مسیح (ع) در ۲۵دسامبر نیز است. در گذشته، تولد حضرت عیسى (ع) را در شب یلدا جشن مى گرفتند. در قرون اولیه میلادى (احتمالاً در سال۵۲۵) و بر پایه مخالفت با آیین مهرى و تخریب مهرابه ها، گاه شمارى میلادى به طور کامل عوض شد و امروزه نیز مذاهب و فرقه هاى مختلف آیین مسیحیت با چندروز اختلاف این روز را جشن مى گیرند، ولى تعداد روزهاى سال آنها با تقویم مهرى مطابقت داده شد. پس از مخالفت با آیین مهر و مهریان، آنها سازمانهاى زیرزمینى و مخفیانه اى به وجود آوردند و به نام «بنایان آزاد» تا مدتها ساخت مهرابه هاى زیرزمینى را ادامه دادند و در خفا مراسم خود را به جا مى آوردند.
در تصاویر و کنده کاریهاى سنگى باقیمانده از زمانهاى بسیار دور، مهر (میترا) را مى بینیم که روى درخت کاج نشسته است. این همان کاجى است که در شب اول سال میلادى آراسته مى شود و بر بالاى آن ستاره اى (چراغى، نورى) روشن مى شود که نمایانگر خورشید است. کاج و سرو در هنر وادبیات و مشرق زمین جایگاهى با شکوه دارند.
در باور پیروان آیین مهر، سرو درختی است که ویژه خورشید و زایش مهر است؛ درختی که همیشه سبز و باطراوت است و در برابر سردی و تاریکی پایداری میکند. از این روی سرو نماد مهر تابان و زندگیبخش و نشانه نامیرایی و آزادگی و پایداری در برابر نیروهای مرگآور بود. به همین دلیل در شب زایش مهر، سرو مهر را میآراستند و هدایایی در پایش مینهادند و با خود پیمان میبستند که برای سال دیگر نیز سرو همیشه سبز دیگری بنشانند.
بر بنیان باورهای مهری، نیاکانمان نامهایی چون «سرو ناز» را بر فرزندان خود مینهادند و در هنگام زایش فرزندانشان به جای قربانی کردن، به نام نوزاد درخت سروی میکاشتند تا سرو آزاد و فرزندشان باهم بزرگ شوند و زندگی سبز و سرنوشتی روشن داشته باشند.
پس بر این پایه میتوان در نظر گرفت که با بهرهگیری از نمادهای ویژه آیین مهر، آراستن و آذینبندی درخت سرو نیز انجام شود و خانوادههای ایرانی نیز این رسم کهن مهری را بهعنوان بخشی از مراسم جشن یلدا در خانههای خود زنده کنند و پاس بدارند.
درخت سرو از هزاران سال پیش در ایران کاشت میشده و یکی از نمونههای کهنسال این درخت، سرو کاشمر بوده است که بنا به قول مشهور به دست زرتشت کاشته شده بود.
تنوع برگزاری شب یلدا
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند , این میوهها که اکثراً کثیر الدانه هستند , نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها , خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در شب. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند.
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانهٔ عروس میبرند.
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر , گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست.
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
«آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس یا ابکنوس "ازگیل خیسانده در آب " در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
به هر روی یلدا نیز بهانه ای است برای دور هم بودن و شاد زیستن و غم و اندوه را دور کردن که سنت و رسوم این شب در اغلب مناطق ایران شباهت های بسیاری با هم دارد و نکته مشترک گرامی داشت آن
با هم بودن و شادی و تازه کردن دید و بازدیدهاست که یک سنت بسیار خوب در میان همه ایرانیان است.