1.
ابرهه به قصدتخريب خانه خدا سپاهي از فيل ترتيب مي دهد. به عاقبت كار خود مطمئن است
و هيچ مشكلي در اجراي هدف شوم خود نمي بيند. با تكبر تمام همراه با سپاهيان فراوان
خود، وارد مسجد الحرام مي شود و ناگهان... ناگهان پرندگاني از آسمان گل هاي خشك شده
اي بر سر آنان مي ريزند و تمام قدرت پوشالي شان را از بين مي برند.
آري ... خدا اين گونه از حرمت حرم خويش دفاع كرد
2.
منصور دوانيقي در عيش شبانه خود به سر مي برد. مست و خمار است. نعره اي مي زند و به
سربازان خود دستور مي دهد: جعفر بن محمد را نزد من بياوريد، همين حالا. سربازانِ از
خدا بي خبر، علت خلقت حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) را در حالي كه مشغول خواندن
نماز شب بودند، كشان كشان به قصر منصور مي آورند. منصور امام را مي بيند. به خيال
خود، هيچ مانعي براي قتل امام وجود ندارد، شمشير را بالا مي برد تا كار جعفر بن
محمد (ع) را يكسره كند و... و شمشير را پايين مي آورد. تا سه بار اين كار را انجام
مي دهد ولي قادر به واردكردن جراحتي به امام صادق(عليه السلام) نمي شود. نهايتاً از
اين كار منصرف مي شود و امام را به خانه اش باز مي گردانند. منصور علت را چنين
توضيح مي دهد: هر بار كه شمشير را بالا مي بردم، رسول خدا(ص) را ديدم كه من را از
انجام اين كار منع مي كرد. آري ... خدا اين گونه
از حرمت وليّ خويش دفاع كرد
واما...
وهابيان به هيچ مقبره اي در مكه و مدينه امان نمي دهند، از مقبره شهداي احد گرفته
تا قبرستان بقيع. حكومت كاملا در اختيارشان است و مردم هم در برابر قدرت نظامي آن
ها هيچ حرفي براي گفتن ندارند. پس رسيدن به اهدافشان برايشان حتمي است. پس از تخريب
تمامي مقابر، نوبت به مقبره رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلّم) مي رسد. يكي از
افراد را براي جاسازي بمب روي گنبد پيامبر، به پشت بام مسجد النبي مي فرستند. ولي
... ناگهان صاعقه اي مي آيد و آن فرد را مي سوزاند در حالي كه در روي گنبد مشغول
جاسازي بمب بود. هر چه تلاش مي كنند نمي توانند جنازه آن فرد را از روي گنبد بلند
كنند. براي مخفي ماندن اين لكه ننگ، جنازه را اين گونه مخفي مي كنند.
آري ... خداوند اين گونه از حرمت رسول خويش دفاع كرد
[You must be registered and logged in to see this image.]
ابرهه به قصدتخريب خانه خدا سپاهي از فيل ترتيب مي دهد. به عاقبت كار خود مطمئن است
و هيچ مشكلي در اجراي هدف شوم خود نمي بيند. با تكبر تمام همراه با سپاهيان فراوان
خود، وارد مسجد الحرام مي شود و ناگهان... ناگهان پرندگاني از آسمان گل هاي خشك شده
اي بر سر آنان مي ريزند و تمام قدرت پوشالي شان را از بين مي برند.
آري ... خدا اين گونه از حرمت حرم خويش دفاع كرد
2.
منصور دوانيقي در عيش شبانه خود به سر مي برد. مست و خمار است. نعره اي مي زند و به
سربازان خود دستور مي دهد: جعفر بن محمد را نزد من بياوريد، همين حالا. سربازانِ از
خدا بي خبر، علت خلقت حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام) را در حالي كه مشغول خواندن
نماز شب بودند، كشان كشان به قصر منصور مي آورند. منصور امام را مي بيند. به خيال
خود، هيچ مانعي براي قتل امام وجود ندارد، شمشير را بالا مي برد تا كار جعفر بن
محمد (ع) را يكسره كند و... و شمشير را پايين مي آورد. تا سه بار اين كار را انجام
مي دهد ولي قادر به واردكردن جراحتي به امام صادق(عليه السلام) نمي شود. نهايتاً از
اين كار منصرف مي شود و امام را به خانه اش باز مي گردانند. منصور علت را چنين
توضيح مي دهد: هر بار كه شمشير را بالا مي بردم، رسول خدا(ص) را ديدم كه من را از
انجام اين كار منع مي كرد. آري ... خدا اين گونه
از حرمت وليّ خويش دفاع كرد
واما...
وهابيان به هيچ مقبره اي در مكه و مدينه امان نمي دهند، از مقبره شهداي احد گرفته
تا قبرستان بقيع. حكومت كاملا در اختيارشان است و مردم هم در برابر قدرت نظامي آن
ها هيچ حرفي براي گفتن ندارند. پس رسيدن به اهدافشان برايشان حتمي است. پس از تخريب
تمامي مقابر، نوبت به مقبره رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلّم) مي رسد. يكي از
افراد را براي جاسازي بمب روي گنبد پيامبر، به پشت بام مسجد النبي مي فرستند. ولي
... ناگهان صاعقه اي مي آيد و آن فرد را مي سوزاند در حالي كه در روي گنبد مشغول
جاسازي بمب بود. هر چه تلاش مي كنند نمي توانند جنازه آن فرد را از روي گنبد بلند
كنند. براي مخفي ماندن اين لكه ننگ، جنازه را اين گونه مخفي مي كنند.
آري ... خداوند اين گونه از حرمت رسول خويش دفاع كرد
[You must be registered and logged in to see this image.]