ايران | ||
نگاهي به سیاستهای 24 قرن پیش ايران در منطقه مدیترانه - يک استراتژي کامل | ||
27اكتبر سال 398 پيش از ميلاد «كونون» ادميرال مشهور آتني با شماري از افسران دريايي آتن كه به ايران پناهنده شده بودند به استخدام نيروي دريايي ايران درآمدند و به تصميم اردشير دوم شاه وقت از دودمان هخامنشي دراختيار «فرنه باز» ژنرال معروف ايران و فرمانده نيروهاي مستقر در غرب و شمال غربي شامل مصر، قبرس، فنيقيه و آناتولی قرار گرفتند و به نوسازي ناوگان ايران در اژه و مديترانه كمك بسيار كردند. ژنرال «فرنه باز» باكمك اين ناوگان نوسازي شده اسپارت را در «سنيدوس» شكست داد و سپس چند شهر را در منطقه «لاكوني» در جنوب غربي شبه جزيره بالكان (نه چندان دور از شبه جزیره ایتالیا) تصرف كرد و به تاخت و تاز اسپارت كه با كمك ايران بر آتن فائق آمده بود در مديترانه و منطقه اژه پايان داد. طبق قرار محرمانه قبلی ميان ايران و اسپارت، بنا نبود كه اسپارتی ها پس از پيروزي بر آتن دست به تصرف «كشور ــ شهر» هاي يوناني بزنند و قلدري كنند. پس از شكست اسپارت از «فرنه باز»، ايران موفق شد پس از نزديك به يك قرن استراتژي خود در جهان هلنيك (يوناني زبانها) را به اجرا در آورد و آن، ايجاد موازنه قدرت ميان «كشور ــ شهر» هاي يوناني و جدا نگهداشتن آنها از هم و جلوگيري از تشكيل يك اتحاديه «دلوس» ديگر و نيز قطع تحريكات ضد ايراني یونانیان در مصر و قبرس بود. در اجراي اين سياست، دولت وقت ايران كمك مالي در اختيار پاره اي از اين «كشور ـ شهر» ها از جمله آتن قرار داد تا خرابيهاي ناشي از جنگ طولاني«پلوپونز» را مرمت كنند و به اقتصاد خود سر و سامان دهند. «فرنه باز» درعین حال از تامین آرامش در منطقه زیر فرمان خود غافل نبود و در سال 391 پيش از ميلاد يك شورش ضد ايران در قبرس را سركوب و سال بعد نیروی اضافی به کمک دو ژنرال ايراني فرستاد که مامور فرو نشاندن فتنه در ساتراپي مصر شده بودند. «فرنه باز» در عين حال داماد اردشير دوم شاه وقت بود. | ||
رئيس قره قوينلو ها تبريز را گرفت | ||
27 اكتبر سال 1406 ميلادي (785 خورشيدي) قراه يوسف رئيس تركمانان قره قوينلو تبريز را تصرف كرد. وي از آن پس ظرف 14 سال سراسر شمال غربي ايران از گرجستان تا ساوه را متصرف شد. تركمانان كه از بقاياي مهاجمان آن سوي فرارود (ماوراءالنهر) به ايران و آسياي غربي بوده اند اينك عمدتا در جنوب غربي تركيه امروز و مناطقي از عراق زندگي مي كنند. | ||
توقيف روزنامه هاي تهران که از دولت انتقاد مي کردند | ||
دانستني است كه رئيس الوزراء بعدي نيز اين روش را كه مورد حمايت دولت تزاري روسيه هم بود دنبال كرد و حساسيت نسبت به جرايد و محدوديت نشر روزنامه در ايران از همان زمان وارد سياست داخلي وطن ما شده و عملا يكي از رديف هاي فهرست آن قرار گرفته و به باور برخي از اصحاب نظر مانع اصلي تكامل و پيشرفت ژورناليسم ايران بوده است و تا اين مسئله حل نشود، نمي توان انتظار حل مسائل ديگر را داشت. | ||
آغاز تظاهرات ضد قاجاريه در ايران | ||
در پي مخالفت دولت وقت (به نخست وزيري ژنرال رضاخان پهلوي) با بازگشت سلطان احمد شاه قاجار از اروپا به وطن، از پنجم آبان سال 1304 (27 اكتبر 1925) تظاهرات ضد قاجاريه - طبق يک برنامه از قبل تنظيم شده - نخست در تهران (ميدان توپخانه) و سپس شهرهاي ديگر بر پا شد و تظاهركنندگان خلع قاجاريه را از سلطنت درخواست داشتند. اين تظاهرات تا نهم آبان كه طرح نمايندگان مبني بر خلع قاجاريه به تصويب مجلس رسيد ادامه داشت. | ||
اديان و روحانيون | ||
در ژنو، پزشک اسپانيايي به گناه کفر آتش زده شد | ||
گناه سروتوس علاوه بر انتشار کتابی درباره گردش خون و علل بروز بيماري ها، نوشتن مکتوبي بود درباره پايه و تعريف گناه. وي در اين مکتوب اشاره کرده بود که تعريف و برداشت کليساي کاتوليک از گناه را در انجيل نديده است. اين نوشته خشم رهبران کليساي کاتوليک را برانگيخت و او را متهم به کفر و الحاد کردند و در وين به زندان افکندند که از زندان فرار کرد و در سر راه خود به اسپانيا وارد ژنو شد که در آنجا به چنگ پروتستانها افتاد و آنان وي را «يونيتارين» خواندند و اتهامات سابق را هم بر آن اضافه کردند و به اعدام محکوم ساختند. صداي اعدام سروتوس در اروپا پيچيد که سرانجام به تحمل عقاید و ابراز نظر منجر شد. |