به قول وحشی بافقی


تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتدو بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این ؛ برود ؛ چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شوند
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود



همش همین بود!!
کل چند صفحه ای که قرار بود نوشته بشه ..