میدانی که بی تو آسمان دلم همیشه ابری و پنجره ی چشمانم تا ابد بارانی است ؟

میدانی که در تمام قطرات اشک چکیده بر گونه هایم در جستجوی تو هستم ؟

میدانی که هنوز هم دوستت دارم ؟ تا آخر دنیا دوستت خواهم داشت ؟

در بارانی ترین سپیده دم زمین رفتی تا دنیای من نیز برای همیشه ، بارانی یادت بماند

تو که می رفتی آسمان هم می گریست

بعد از تو من ماندم و سرگشتگی و تنهایی

من ماندم و عشق نشکفته ای که خیلی زود پر پر شد

من ماندم و دنیایی از دلتنگی و تنهایی و پریشانی

بی تو به انتظار آمدن دوباره ات به سر می برم ولی افسوس...

آیا عبور تو را بازگشتی هست ؟