عدالت وازه تلخی است که نامش چندش مظلوم می ارد

عدالت نیست معنیش به جز پزهای پست اور

عدالت وازه تلخی است که از نامش گریزان است

عدالت وازه تلخی که با نا اهل میماند

عدالت شرم میدارد که از خود اورد نامی

عدالت گشته اسطوره ولی از ذات خود دوره

عدالت حرف معقول ولی از عقل ما دوره

عدالت معنی اش پول وشاید هم زر و زوره

عدالت ریس جمهوره ولی از مملکت دوره

عدالت از عیان دوره میان پوشه مستوره

عدالت درسطور خفته عدالت در ناسفته

عدالت از عمل مونده اما دست بد ان خونده

عدالت را عدالت گستری باشد که او در عرش مهمان است

عدالت گسترا عجل بیا اینجا گزین منزل

عدالت تشنه رویت نشسته بر سر کویت

عدالت میشود حیران ز عدل ان عدالت خوا[/color]

[