Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionازدواج یعنی چی ؟ Emptyازدواج یعنی چی ؟

more_horiz
شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟ازدواج یعنی چی؟
استاد در جواب گفت: به گندومزار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندومزار، به یاد داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی؟
و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم، خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندمزار رفتم. استاد گفت :عشق یعنی همین و ازدواج این است

descriptionازدواج یعنی چی ؟ EmptyRe: ازدواج یعنی چی ؟

more_horiz
جوانی رفت تا بر طبق سنت
بگیرد دختری دارای عفت
سپس رفتند هر دو در اتاقی
که بشناسند همدیگر به صحبت)
سلامی و سپس احوال پرسی
پسر گفتا که نامم هست نعمت
نشسته دخترک ساکت ولی او
جلو افتاده در صحبت به سرعت
فراهم میکنم خوشبختی ات را
به همراه تلاش و سعی و همت
فدایت میکنم هم جان و هم تن
بروی من گشودی درب رحمت
بدان گر که مرا لایق بدانی
همیشه شاد و خوشبختی و راحت
دلی لبریز دارم از محبت
ولی خالی شود گاهی به سرعت
در این هنگام از من دور باشید
که یک چک میزنم از روی عادت
کنم ان گردنت را خورد چون جو
اگر که میکنی احساس قدرت
اگر از حد نهی پا را فراتر
دو گوشت میبرم از روی لذت
بکوبم ان سر پوکت به دیوار
وگاهی میکشم ادم به ندرت
منم اینگونه مردی کر بخواهی
اگر خواهی شوم حاضر به خدمت

descriptionازدواج یعنی چی ؟ EmptyRe: ازدواج یعنی چی ؟

more_horiz
مرا دردیست بی درمان زدست عشوه جانان
بسی چون مرغ سرکنده شدم سرگشته و حیران
منم چون دیگران در دل هزاران آرزو دارم
نه پولم هست در جیب و نه در سفره کمی هم نان
ولی خوش کرده ام دل تا که شاید او دهد من را
ز لطف خویشتن جا در دلش از این لب خندان
ندارم خانه و ماشین و مدرک نیز بیکارم
چه کم دارم من از سامان و از پِِژمان و از پیمان
به هر جایی که میرفتم همه گرم سخن با یار
چو بودم بی کس و تنها گرفتم قصد چون آنان
شدم عاشق ولی گشتم پشیمان از همان لحظه
غلط کردم خداوندا رهایم کن از این زندان
ندانستم که عاشق گشتن اینگونه بود دشوار
علا رغم دوصد شعری که در این باره گفت اشکان
شدم اگه کنون از حال زار خسرو و مجنون
که دیوانه ندارد شاخ ودم این هم یکی از آن

descriptionازدواج یعنی چی ؟ EmptyRe: ازدواج یعنی چی ؟

more_horiz
azarmina wrote:
جوانی رفت تا بر طبق سنت
بگیرد دختری دارای عفت
سپس رفتند هر دو در اتاقی
که بشناسند همدیگر به صحبت)
سلامی و سپس احوال پرسی
پسر گفتا که نامم هست نعمت
نشسته دخترک ساکت ولی او
جلو افتاده در صحبت به سرعت
فراهم میکنم خوشبختی ات را
به همراه تلاش و سعی و همت
فدایت میکنم هم جان و هم تن
بروی من گشودی درب رحمت
بدان گر که مرا لایق بدانی
همیشه شاد و خوشبختی و راحت
دلی لبریز دارم از محبت
ولی خالی شود گاهی به سرعت
در این هنگام از من دور باشید
که یک چک میزنم از روی عادت
کنم ان گردنت را خورد چون جو
اگر که میکنی احساس قدرت
اگر از حد نهی پا را فراتر
دو گوشت میبرم از روی لذتبکوبم ان سر پوکت به دیوار
وگاهی میکشم ادم به ندرت
منم اینگونه مردی کر بخواهی
اگر خواهی شوم حاضر به خدمت


بگفتا دخترک : باشد عزیزم
بشین اینجا بگویم تا پدر را
بیامد اول از در ساز ِ سبیل
به دستش ساتوری پر برقو زیبا
پدر آمد نشست پهلوی اشکان
بگو اشکان؛ کجا بودی پسر جان
برفت از روی اشکان آن همه حس
بگفتا ای پدر عرضم چنین بود
منم دیوانه ی روی پری جان
پدر جان گفته ام خوشبخت میشی
اگر من را بدانی لایق جان
دلم پر بوده از عشقت عزیزم
بزن من را به دست و چنگ و دندان
بزن این کله ام بر گوشت کوبت
جهازت خورد کن هر روز از نو
فدایت همسرم ؛ میگیرم از نو
اگر روزی دلت دیگر نخواستم
خیالی نیست ای عشقم ؛ عزیزم
خودم میگیرم آن ساتور بابا
زند ساتور بر قلبم پری جان

:[نیشخند]: :[نیشخند]: :[نیشخند]: :[نیشخند]:

descriptionازدواج یعنی چی ؟ EmptyRe: ازدواج یعنی چی ؟

more_horiz
آفرین خوب بود
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply