زندگی سخت است
زندگی ساده ست
طبق قانون زنده ام اکنون
طبق قانون مرده ام فردا
بر اساس بند هفتاد ، ماده ی سیصد
چسم من شاید میان
اینهمه خون و جسد
با یک شماره
بی هویت
روی تخت
بی آرزویی پاک افتاده ست
طبق قانون فلان و ماده ی بهمان
پسر همسایه ام دیروز
در خیابان کناری راه میرفته
شیر می خورده
همزمان هم تیر میخورده
در کنارم با تنی پاره
غرق در خونابه ها وشیر
روی لختی خاک افتاده ست
بر اساس اتفاقی
گاو همسایه
پوشه ی اسناد و برگ دیپلم من را
در خیابان یافته برده ست
آه او قانون نمیداند
شاید اکنون در میان اینهمه قانون
برگ برگ هر سند ، هر عکس
بودن قانونیم را
تکه تکه کنده و خورده ست
مادرم می گفت اما
پای چعبه ی جادو
مردکی کوتاه قد
با فرهی اسطوره ای
هر روز
غرق در لبخند زیبا ، پشت میزی
ذره ذره
جسم فردای مرا خورده ست
زندگی سخت است
زندگی ساده ست.
زندگی ساده ست
طبق قانون زنده ام اکنون
طبق قانون مرده ام فردا
بر اساس بند هفتاد ، ماده ی سیصد
چسم من شاید میان
اینهمه خون و جسد
با یک شماره
بی هویت
روی تخت
بی آرزویی پاک افتاده ست
طبق قانون فلان و ماده ی بهمان
پسر همسایه ام دیروز
در خیابان کناری راه میرفته
شیر می خورده
همزمان هم تیر میخورده
در کنارم با تنی پاره
غرق در خونابه ها وشیر
روی لختی خاک افتاده ست
بر اساس اتفاقی
گاو همسایه
پوشه ی اسناد و برگ دیپلم من را
در خیابان یافته برده ست
آه او قانون نمیداند
شاید اکنون در میان اینهمه قانون
برگ برگ هر سند ، هر عکس
بودن قانونیم را
تکه تکه کنده و خورده ست
مادرم می گفت اما
پای چعبه ی جادو
مردکی کوتاه قد
با فرهی اسطوره ای
هر روز
غرق در لبخند زیبا ، پشت میزی
ذره ذره
جسم فردای مرا خورده ست
زندگی سخت است
زندگی ساده ست.