«بسياري از كساني كه ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را داشته‏اند و گاه‏گاه واقعاً از فيض آن حضرت نيز برخوردار شده‏اند، نه ايشان، بلكه يكي از ياران خاصّ ايشان را زيارت كرده‏اند؛ چه، همواره پنج گروه از اوليا در محضر آن وليّ مطلق به سر مي‏برند و در خدمت ايشان از جان و دل مي‏كوشند. اينان اوتاد، نجباء، نقباء، رجال الغيب و صلحا هستند كه اگرچه از جنس ديگر مردمانند، به مراتبي از تهذيب نفس و جلاي باطن نائل شده‏اند كه مي‏توانند در محضر آن حضرت به سر برند.»



در سال‏هاي اخير، توجه روزافزون اقشار مختلف جامعه به ويژه جوانان، به موضوع مهدويّت و انتظار، موجب رونق بازار كتاب‏ها و نشريه‏هاي مرتبط با اين موضوع شده و هر از چند گاه، كتاب يا نشرية جديدي به اين جرگه وارد مي‏شود.

پديدة ياد شده گرچه در جاي خود بسيار مبارك و اميدواركننده است، ولي بيم‏ها و نگراني‏هايي را هم در پي دارد كه بايسته است علماي حوزه، صاحب‏نظران مسائل اعتقادي و مسئولان فرهنگي كشور با حساسيت و دقت نظر بيشتري به اين پديده توجه كنند.

يكي از موضوع‏هايي كه در اين ميان بسيار اهميّت دارد و نيازمند دقت و توجه بيشتري است، پرداختن افراطي به موضوع تشرّفات و ملاقات با امام زمان(ع) است. متأسفانه موضوع ياد شده، اين روزها دست‏ماية بسياري از كتاب‏ها و نشريه‏هاي نوظهور قرار گرفته است و نويسندگان و ناشران اين قبيل كتاب‏ها و نشريه‏ها تلاش مي‏كنند با داغ‏تر كردن فضاي بحث و گفت‏وگو در اين زمينه، مخاطب بيشتري جلب كنند و بر شمارگان كتاب‏ها و نشريه‏هاي خود بيفزايند.

با توجه به اهميّت موضوع ياد شده و به دليل پرسش‏هاي فراواني كه دانشجويان، فرهنگيان و ديگر اقشار اجتماعي در اين زمينه مطرح مي‏كنند، به بررسي جنبه‏هاي مختلف اين موضوع مي‏پردازيم.

1. امكان يا عدم امكان تشرّف
امام مهدي(ع) در آخرين توقيعي كه خطاب به چهارمين نايب خاص خود، علي بن محمد سمري، صادر كرد، فرمود: «اي علي بن محمد سمري، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند. تو تا شش روز ديگر مي‏ميري. پس كارت را سامان ده و به كسي به عنوان جانشين پس از خود، وصيت مكن كه ديگر غيبت دوم [تامه] رخ داده است. ديگر ظهوري نيست، مگر به اذن خداوند و آن، پس از مدتي دراز و بعد از آنكه دل‏ها سخت شد و زمين از ستم پرشد، رخ خواهد داد. به زودي از شيعيانم، كساني خواهند آمد كه ادّعاي ديدار (مشاهده) مرا مي‏كنند. آگاه باشيد هر كس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني ادّعاي ديدار مرا كرد، دروغ‏گو و افترا زننده است».1

اين توقيع شريف، زمينه‏ساز بحث و گفت‏وگوهاي فراواني در زمينة امكان يا عدم امكان ملاقات حضرت مهدي(ع) در زمان غيبت شده و علماي شيعه را به اظهارنظر در اين زمينه واداشته است.2 آنچه از مجموع اين بحث و گفت‏وگوها برمي‏آيد، اين است كه در اصل امكان ملاقات با آن حضرت ترديدي نيست و اينكه افراد زيادي در طول دوران غيبت كبرا به اين شرافت رسيده‏اند، گواه روشني بر اين مدعاست. با اين حال، سخن در شرايط و ويژگي‏هاي آن است.

يكي از نكته‏هايي كه همه علماي شيعه در اين زمينه بر آن اتفاق نظر دارند، اين است كه در عصر غيبت كبرا، باب نيابت و سفارت، به گونه‏اي كه در مورد نايبان خاص آن حضرت و در دوران غيبت صغرا وجود داشت، بسته شده است. از اين‏رو، هيچ‏ كس نمي‏تواند ادّعا كند كه با آن حضرت در ارتباط است و هر زمان اراده كند، مي‏تواند با ايشان ملاقات كند يا به طور خاص از سوي ايشان نيابت يافته است كه اموري را به انجام رساند يا دستورهايي را به مردم ابلاغ كند.

نكتة ديگري كه بسياري از علماي شيعه در كتاب‏ها و آثار خود به آن اشاره كرده‏اند، اين است كه ملاقات با امام زمان(ع) مستلزم شايستگي‏هاي ويژه‏اي است كه حتي بسياري از بزرگان به آن دست نيافتند و گروهي هم كه به اين توفيق دست يافتند، با تلاش‏هاي فراواني بوده است.

حضرت آيت‏الله جوادي آملي در اين زمينه مي‏فرمايد: «امام(ع)، وحيد دهر است. مثل شمس آسمان است. همان‏طور كه شما با دستتان نمي‏توانيد به آفتاب برسيد، نمي‏توانيد به راحتي به امام برسيد».3

حضرت آيت الله ناصري نيز وجود «سنخيّت» را شرط لازم براي حصول تشرّف دانسته است و مي‏فرمايد:
تنها كساني مي‏توانند آن حضرت را ببينند و ايشان را بازشناسند كه خود از بُعد ماديِ عالم خارج شده باشند و با آن حضرت كه سلطان عالم مجرّدات هستند سنخيت برقرار كرده باشند. از اين‏روست كه «سنخيت» را نخستين و مهم‏ترين شرط براي حصول تشرّف مي‏دانيم... . دو شي‏ء تنها به اين شرط مي‏توانند به هم منضمّ شوند و پيوستگي يابند كه از سنخيت نسبت به يكديگر بهره‏مند باشند. حال اگر كسي سنخيت با عالم ماده و ماديات نداشته باشد، نمي‏تواند هم‏سنخ عالم مجردات باشد و با فرشتگان و برتر از آنان، حضرت وليّ‏عصر(ع) ارتباط برقرار كند».4

ايشان در ادامة سخنان خود، پيراستن نفس از رذيل اخلاقي (تخليه) و آراسته شدن به صفات پسنديده (تحليه) را تنها راه ايجاد سنخيت مي‏دانند: «تخلية نفس از رذائل اخلاقي و تحليه آن به صفات پسنديده، تنها راه ايجاد سنخيت و زان پس تشرّف يافتن به محضر آن حضرت است؛ چه، مادام كه نفس انسان از صفات رذيله تخليه نشود و به صفات حميده آزين نبندد، حجاب‏هاي نفساني مانع از ديدن خورشيد وجود آن حضرت است».5

با توجه به آنچه گفته شد، بايد بسيار مراقب بود كه در طرح موضوع ملاقات با امام زمان(ع) به گونه‏اي رفتار نكنيم كه مردم گمان كنند هر كس مي‏تواند ادّعاي رؤيت كند و هر ادّعايي را هم به راحتي مي‏توان پذيرفت.

يكي از موضوع‏هايي كه در زمينه ملاقات با امام زمان(عج) بايد بدان توجه داشت، اين است كه آيا همه كساني كه ادّعا مي‏كنند با امام زمان(ع) ملاقات كرده‏اند، به راستي شخص آن حضرت و وجود واقعي ايشان را ديده‏اند يا احتمال‏هاي ديگري در اين ميان وجود دارد؟

در پاسخ به اين پرسش بايد گفت، احتمال‏ها و فرض‏هاي مختلفي در اين زمينه مطرح است و هرگز نمي‏توان ادّعا كرد كه همه مدّعيان رؤيت امام مهدي(ع) به واقع آن حضرت را ديده‏اند.

حضرت آيت‌الله جوادي آملي در زمينة دسته‏بندي كساني كه موفق به ديدار امام زمان(ع) شده‏اند، مي‏فرمايد: «خيلي از موارد است كه انسان بيمار دارد، شفا پيدا مي‏كند يا گم‏شده‏اي دارد، پيدا مي‏كند، امّا آيا اينها به وسيلة شخص حضرت است يا اولياي فراواني كه زير نظر حضرت هستند يا شاگردان فراواني كه حضرت دارد؟ يا اينكه يكي از اولياي خود را اعزام مي‏كند؟ هيچ برهاني بر مسئله نيست كه مثلاً آن كسي كه شخص گم‏شده را به منزل مي‏رساند يا مشكل كسي را حل مي‏كند، شخص حضرت باشد. اولياي فراواني در خدمت و تحت تدبير حضرت هستند. حضرت ممكن است به يكي از اينها دستور داده باشند و آن مشكل حل شود. در بعضي از موارد، آن تمثلات نفساني را انسان مشاهده مي‏كند و خيال مي‏كند واقعيت است. اين بخش اوّل كه مشهود است تمثلات نفساني بوده، بايد از واقعيت‏بيني جدا شود.

در بخش دوم كه حقيقتاً كسي را مي‏بيند و مشكل او حل مي‏شود يا شفاي مرضي بوده يا گم‏شده‏اي را به مقصد مي‏رساند، در اينجا نيز هيچ برهاني ندارد كه حضرت باشد يا شاگردي از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراواني دارد. اين سيصد و سيزده نفري كه هستند، الآن ممكن است افراد فراواني باشند كه تحت تدبير آن حضرت، مأموريت‏هايي را انجام مي‏دهند.

بخش سوم آن است كه نظير مرحوم بحرالعلوم(ره) خدمت خود حضرت مي‏رسد. اين را هم بعضي منكر هستند، [ولي] اين هيچ استبعادي ندارد، بلكه امكان هم دارد. امّا در اين بخش دو مسئله وجود دارد: يك، فرد حق ندارد بگويد من خدمت حضرت رسيده‏ام؛ دو، ما حق نداريم قبول كنيم. به ما گفته‏اند كه شما تكذيب كنيد؛ يعني نگوييد او دروغ مي‏گويد، بلكه اثر عملي بار نكنيد. تكذيب به معناي اينكه شما دروغ مي‏گوييد و حضرت غيرقابل ديدن است، نيست».6

حضرت آيت‌الله ناصري نيز در اين باره مي‏فرمايد: «بسياري از كساني كه ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را داشته‏اند و گاه‏گاه واقعاً از فيض آن حضرت نيز برخوردار شده‏اند، نه ايشان، بلكه يكي از ياران خاصّ ايشان را زيارت كرده‏اند؛ چه، همواره پنج گروه از اوليا در محضر آن وليّ مطلق به سر مي‏برند و در خدمت ايشان از جان و دل مي‏كوشند. اينان اوتاد، نجباء، نقباء، رجال الغيب و صلحا هستند كه اگرچه از جنس ديگر مردمانند، به مراتبي از تهذيب نفس و جلاي باطن نائل شده‏اند كه مي‏توانند در محضر آن حضرت به سر برند. طُرفه آنكه غير از طبقه صلحاء، گويا بقيّه اين طبقات داراي تشرّف اختياري هستند و مي‏توانند در هر لحظه‏اي كه طلب كنند، به محضر ايشان بار يابند.

اگرچه شمارة اينان به درستي بر ما معلوم نيست، گويا جمعيّت حاضر در محضر آن حضرت، بيش از پانصد نفر هستند. اينان دائماً در فرمان آن حضرتند و حوائج شيعيان و محبّان ايشان را به فرمان آن حضرت روا مي‏دارند. ازين روست كه شماري از كساني كه ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را دارند، هر چند واقعاً مورد نظر و فيض خاصّ آن حضرت واقع شده‏اند، امّا نه خود ايشان كه يكي از ياران خاصّ ايشان را زيارت كرده‏اند، امّا با اصرار مدّعي مي‏شوند كه خود آن حضرت را ديده‏اند. بايد از اينان پرسيد: آيا پيش از اين ايشان را ديده‏اند كه از چگونگيِ چهره ايشان آگاه باشند تا بتوانند آن حضرت را باز شناسند؟

ياران آن حضرت و به ويژه طبقة رجال الغيب، همواره به امر آن حضرت به ميان مردم رفت و شد مي‏كنند و حوائج آنان را برطرف مي‏سازند. بدين‏ترتيب، اگر كسي با يكي از مردان الهي روبه‏رو شد كه پس از انجام حوائج مادّي و يا معنويِ او، از ديده نهان گشت، نبايد بپندارد كه خود آن حضرت را ديده است؛ چه بسا يكي از ياران خاصّ آن حضرت كه سر در فرمان ايشان دارند را ديده است».7

با توجه به مطالب ياد شده، نبايد هر عنايتي را كه از سوي امام زمان(ع) به شخصي مي‏شود و هرگونه گره‏گشايي را كه از سوي آن حضرت صورت مي‏گيرد، به حساب ملاقات يا تشرّف گذاشت. همچنين نبايد هر ادّعاي تشرّفي را به سادگي پذيرفت و بر گفته‏هاي مدّعي مهر تأييد زد.

ابراهيم شفيعي سروستاني