گرانی درد بی درمان گرانی
قدم خم کرد در عهد جوانی
ندارم توی یخچالم کمی گوشت
گرانی هست یک درد جهانی
........................................
پیر گشتم در بهار زندگانی از گرانی
اب و نان خشک خوردم در جوانی از گرانی
در امید یک گل از گوشت کبابم در عذابم
نرخ مرغ و ماهی گشته زعفرانی از گرانی
در شکم جز قار و قور هیچی ندارم بی قرارم
مانده ام در ارزوی گوشت رانی از گرانی
میبرم بر درگهش دست نیازم در نمازم
مرده ام در حسرت مرغ بریانی از گرانی
این گرانی را خدایا ریشه کن. کن از ته و بن
تا بگیرم لقمه های آنچنانی از گرانی
.............................................................