براي هر كدام از ما بارها اتفاق ميافتد كه در موقعيت تصميمگيري و انتخاب قرار ميگيريم.
بعضي وقتها ماجرا به حدي ساده است كه به سرعت تصميم ميگيريم، اما ماجراهايي نيز اتفاق ميافتد كه انتخاب را براي ما دشوار ميكند. بعضيها حتي در تصميمگيريهاي دشوار و پيچيده نيز تنها به دانستههاي خود تكيه ميكنند و به اطلاعات مفيد ديگران اهميتي نميدهند. آنها فكر ميكنند كه در باره هر چيزي بهتر از ديگران ميفهمند و ديگران نبايد در باره آنها نظر بدهند.
به اين ترتيب، اين دسته از آدمها بيشتر وقتها، خود را از مقدار زيادي اطلاعات مفيد محروم ميكنند و به همين دليل بارها دچار اشتباه ميشوند. اين ماجرا در تمامي نسلها اتفاق ميافتد. در پيچو خم كوچههاي شهر ميتوان از ديوار خانهها داستانها شنيد، از آنهايي كه در زمان تصميمگيريهاي خاص زندگي، به دليل بياهميتي به مشورت با افراد آگاه در جادههاي اشتباهي قرار گرفته و از مسير موفقيت دور شدهاند.
[You must be registered and logged in to see this image.]
گروه ديگري نيز هستند كه مشورت ميكنند، اما مشاوران خوبي را انتخاب نميكنند و آنها نيز دچار اشتباه ميشوند. وقتي كسي ميخواهد براي رسيدن به بهترين انتخاب مشورت كند، بايد سراغ كساني برود كه در آن زمينه اطلاعات و آگاهي داشته باشند. كساني كه در تمامي موارد تنها با چند نفر خاص مشورت ميكنند، بايد بدانند كه آن چند نفر در همه زمينهها تخصص و مهارت ندارند.
مشورت هنگامي مفيد است كه در شرايط منطقي انجام شود. شناختن كساني كه مشكل ما را ميشناسند و ميتوانند راه گذشتن از آن را با استفاده از دانستههاي خود نشان دهند، ما را در مسيري قرار ميدهد كه به سرانجام خوبي ميرسد. مشورت در شكل حقيقياش مانند نيروي كمكي است كه ما را قادر ميسازد تا با توجه به تمامي بايدها و نبايدها تصميم بگيريم.
مشورت و همفكري با كساني كه شايستگي راهنمايي داشته باشند، امكاني است براي شناختن راههاي صحيح و تعيين كننده در جستوجوي پيشرفت. آن كسي كه از راهنمايي ديگران استفاده ميكند، زودتر به دروازههاي موفقيت ميرسد.
بعضي وقتها ماجرا به حدي ساده است كه به سرعت تصميم ميگيريم، اما ماجراهايي نيز اتفاق ميافتد كه انتخاب را براي ما دشوار ميكند. بعضيها حتي در تصميمگيريهاي دشوار و پيچيده نيز تنها به دانستههاي خود تكيه ميكنند و به اطلاعات مفيد ديگران اهميتي نميدهند. آنها فكر ميكنند كه در باره هر چيزي بهتر از ديگران ميفهمند و ديگران نبايد در باره آنها نظر بدهند.
به اين ترتيب، اين دسته از آدمها بيشتر وقتها، خود را از مقدار زيادي اطلاعات مفيد محروم ميكنند و به همين دليل بارها دچار اشتباه ميشوند. اين ماجرا در تمامي نسلها اتفاق ميافتد. در پيچو خم كوچههاي شهر ميتوان از ديوار خانهها داستانها شنيد، از آنهايي كه در زمان تصميمگيريهاي خاص زندگي، به دليل بياهميتي به مشورت با افراد آگاه در جادههاي اشتباهي قرار گرفته و از مسير موفقيت دور شدهاند.
[You must be registered and logged in to see this image.]
گروه ديگري نيز هستند كه مشورت ميكنند، اما مشاوران خوبي را انتخاب نميكنند و آنها نيز دچار اشتباه ميشوند. وقتي كسي ميخواهد براي رسيدن به بهترين انتخاب مشورت كند، بايد سراغ كساني برود كه در آن زمينه اطلاعات و آگاهي داشته باشند. كساني كه در تمامي موارد تنها با چند نفر خاص مشورت ميكنند، بايد بدانند كه آن چند نفر در همه زمينهها تخصص و مهارت ندارند.
مشورت هنگامي مفيد است كه در شرايط منطقي انجام شود. شناختن كساني كه مشكل ما را ميشناسند و ميتوانند راه گذشتن از آن را با استفاده از دانستههاي خود نشان دهند، ما را در مسيري قرار ميدهد كه به سرانجام خوبي ميرسد. مشورت در شكل حقيقياش مانند نيروي كمكي است كه ما را قادر ميسازد تا با توجه به تمامي بايدها و نبايدها تصميم بگيريم.
مشورت و همفكري با كساني كه شايستگي راهنمايي داشته باشند، امكاني است براي شناختن راههاي صحيح و تعيين كننده در جستوجوي پيشرفت. آن كسي كه از راهنمايي ديگران استفاده ميكند، زودتر به دروازههاي موفقيت ميرسد.