[You must be registered and logged in to see this image.]
بهار طبيعت به زودي مهمان ما خواهد شد، اما در دل‌هاي شما چه مي‌گذرد؟ نكند، زمستان باشد.
يادم هست زماني، من خيلي منتظر ورود دوست عزيزي بودم كه ظاهرا براي او امكان سفر نبود چرا كه در زمستان سختي گير كرده بود. اما من از او انتظار داشتم حركت كند. زيرا معتقد بودم مهم چيزي‌ است كه در دل و احساسش مي‌گذرد و اگر او براي آمدن مصمم باشد، از هر فرصتي براي حركت استفاده خواهد كرد.


حالا هم دقيقا موضوع همين است. صداي پاي بهار مي‌آيد؛ درخت‌هاي پر بار از شكوفه چشم‌ها را مي‌نوازد و براي لحظاتي هم شده، شكوفه‌هاي دل را آبياري مي‌كنند. اما هواي دل شما تناسبي با اين خوش‌نوازي‌ها دارد يا در حال وهواي ديگري است.


با غم‌ها و درد‌هاي مزمن چندين ساله كه قلب‌تان را همچنان مي‌فشارد چه مي‌كنيد؟ واقعيت اين است در بهار، طبيعت به آن اندازه تازه و متحول مي‌شود كه انسان را نيز به تغييري عميق و قابل توجه فرا مي‌خواند.


تغيير از نوع تحول، فراموشي ناملايمات و ناكامي‌ها براي رسيدن به چشم‌انداز‌هاي نو و رويايي از نوع واقعي‌اش... سايش دلخوري‌هاي سفت و سخت‌شده تيغ مانند كه از درون، روح و روان شما را مي سوزاند و زخم مي‌آفريند و آب از چشمان‌تان جاري مي سازد. آبي كه گاه پاياني نمي‌پذيرد و شوري آن صورت‌تان را مي‌آزارد. اما با اين سايش قدرت برندگي‌اش كاهش مي‌يابد.


بهار در واقغ شما را به بازگشت به طبيعت وجوديتان كه به دور از هر نوع پيرايش و نازيبايي است فرا مي‌خواند و تغيير شايد به اين معنا باشد. مي‌توان همچون بهار كه بدون هيچ چشم‌داشتي، همه زيبايي‌ها، طراوت ها، يكرنگي‌و صفا را به دامن شما مي ريزد؛ تصميم بگيريد بدون هيچ انتظاري از ديگران، خالصانه و با محبت به آنها نگاه كنيد؛ فكر كنيد و مثبت عمل كنيد.


خودتان خوب مي‌دانيد كه همه بلاها از اين انتظار برمي خيزد. اگر كسي وظيفه‌اش را نمي‌شناسد و يا مي‌داند و عمل نمي‌كند و يا افرادي هستند كه در جايگاه‌هاي مختلف؛ خانواده، فاميل، محل كار و ديگر جمع‌هاي گوناگون، شما را به شكل‌هاي متفاوت مي‌آزارند، قطعا مشكل روحي دارند كه به اين گونه ارضا مي شوند. و يا كساني پيدا مي شوند، و يا به عبارت دقيق‌تر، اين جور افراد به وفور وجود دارند كه همه چيز را براي خود مي‌خواهند و در اين مسير شما را به هيچ مي‌انگارند و ابتدايي‌ترين حقوق شما را زير پا مي‌گذارند،... ته قضيه اين است كه بي‌ترديد آنها هم از مشكلي رواني رنج مي‌برند كه اين گونه رفتار مي‌كنند.


بنا‌براين مي‌بينيد كه انتظار شما كاملا بي‌جاست.به اين ترتيب تنها خود را دو چندان آزار مي‌دهيد. به بيان ديگر، شما تنها از خودتان مي‌توانيد انتظار داشته باشيد. آن هم انتظار از نوع تشويق به مثبت بودن، نه از نوع سرزنش و طلبكاري از خود كه قدرت بالندگي، رشد، شور و حركت و نوزايي را از شما سلب كند.


پس چه خوب است بهار را به عنوان تجلي زيباترين شكل طبيعت فرصتي براي رهايي از تلخي‌هاي گزنده زندگي- كه مي‌توانند بسيار باشند- بيابيم و دل‌ها و قلب‌هايمان را از نگاه‌هاي سرسبز و حيات‌بخش و حس هاي مثبت و گرم سرشار سازيم