شخصی در برابر تابش شدید نور خورشید، در صحرا
نماز می‌خواند. عابری او را دید و گفت: خوشا به حالت
که آن‌چنان غرق یاد خدا شده‌ای که آفتاب سوزان را
فراموش نموده‌ای! نمازگزار در حال نماز، زبان خود را
بیرون آورد تا به وی بفهماند که روزه‌دار هم هست!