رو ساحل سرخ دلت اسم کسي رو حک نکن

به اينکه من دوست دارم حتي يه ذره شک نکن

بزار بهت گفته باشم که ماجراي ما و عشق

تقصير چشماي تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق؟

سرم تو لاک خودم و دلم يه جو هوس نداشت

بس که يه عمر آزگار کاري به کار کس نداشت

تا اينکه پيدا شدي و گفتي ازاين چشماي خيس

تو دفتر ترانه هات يه قطره بارون بنويس

عشقمو دست کم نگير درسته مجنون نميشم

وقتي که گريه مي کني حريف بارون نميشم

رو ساحل سرخ دلت اسم کسي رو حک نکن

به اينکه من دوست دارم حتي يه ذره شک نکن

هنوز يه قطره اشکتو به صد تا دريا نمي دم

يه لحظه با تو بودنو به عمر دنيا نمي دم

همين روزا بخاطرت به سيم آخر مي زنم

قصه عاشقيمونو تو شهرمون جار مي زنم