هو الجمیل

جمال صرفی در سال 1340 در خانواده روحانی در زنجان متولد و از همان اوان کودکی تحت تعلیم و تربیت پدر عالم و فرزانه اش مرحوم شیخ تقی صرفی قرار گرفت. پدرش از مجتهدین بنام و از علمای برجسته زنجان بود که اجتهاد ایشان توسط مراجع بزرگی همچون آیت الله العظمی حکیم و آیت الله العظمی خویی تایید و نام برده نماینده تام الاختیار آن آیات عظام در زنجان بود و پیش نماز مسجد زینبیه و مدیر و مدرس حوزۀ علمیۀ جمیلیه (خانم) بودند. مرحوم آیت الله شیخ تقی صرفی با مشاهدۀ هوش سرشار و نبوغ و استعداد وافر پسرش مستقیما ً به تعلیم او اهتمام ورزید و جمال دروس مقدماتی و میانی فقه و جامع المقدمات و فلسفه و منطق و کلام را در محضر پدر آموزش و سرآمد شاگردان آن مرحوم گشت. جمال در کنار فراگیری علوم حوزوی به تحصیل کلاسیک در مدرسه مشغول و همراه تحصیل یکی از مشغولیاتش مطالعۀ کتب و منابع علمی بود و عطش عجیبی به ابن کار و فراگیری علوم مختلف داشت. در سال 1354 زمانی که هنوز بیش از 14 سال نداشت پدر دار فانی را وداع گفت و از آن وجود لبریز از علم و دانش و معارف محروم گردید و در فراگیری دروس حوزوی ایشان وقفه ایجاد و تنها به تحصیل در مدرسه پرداخت و در سال 1359 موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی و فیزیک با معدل عالی گردید. سال اخذ دیپلم مصادف شد با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها و همچنین شروع جنگ ایران و عراق و علی رغم اینکه ایشان امکان ادامه تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایش فراهم بود و می توانست به تحصیلات عالی تا بالاترین مدارج علمی بپردازد اما عشق به میهن و مردمش او را برای دفاع از کشور به جبهه های جنگ کشاند و به این منظور انجام خدمت سربازی در ارتش را برگزید و در 26 شهریور سال 1361 در حالی که روزهای پایانی خدمتش را سپری می کرد در منطقه سردشت کشته شد.
از ایشان مقالات و آثار قلمی زیادی در زمینه های مختلف از جمله یادداشتهای روزانه و خاطرات سفر و تفسیر بعضی از آیات قران و برخی از خطبه های نهج البلاغه بر جای مانده که در دست تدوین و تألیف می باشد.
بعضی از یادداشتهای ایشان در مجلات و فصلنامه های منتشره از سوی بنیاد شهید چاپ و منتشر و یادداشت زیبای ایشان که با خطی خوش بر مزارش واقع در قبرستان پایین زنجان نصب میباشد در بسیاری از سایتها و وبلاگهای فارسی منتشر و با استقبال زیاد جوانان و علاقه مندان مواجه گردیده است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.


من یکی از همدوره های خدمت سربازی ان شهید بزرگوار در راه وطن هستم و تصدیق میکنم جمال صرفی جوانی بسیار دوست داشتنی و انسانی وارسته و خود ساخته و ادیب و فرزانه بودند.ایشان نمونه بارز یک سرباز روشنفکر و مبارز و اهل مطالعه و تحقیق و تتبع بودند.در سخت ترین شرایط هم کتاب و یادداشت برداری از ایشان جدا نمیشد.به اثار دکتر شریعتی علاقه ای خاص داشت و با صوتی بسیار زیبا قران تلاوت میکرد و در گروهان و گردان سربازی تاثیر گذار بود.بخاطر افکار و عقاید روشنفکرانه اش بارها و بارها از سوی رکن دو پادگان و عقیدتی سیاسی تیپ احضار و مورد باز خواست قرار گرفت و حتی شب قبل از شهادتش احضاریه ای از دادسرای لشکر بواسطه گزارشات عقیدتی سیاسی تیپ به گروهان که در رزم و عملیات بود ارسال و جناب سروان پرویزی فرمانده گروهان بسیار ناراحت شد و با فرمانده گردان تماس وضمن دفاع از سربازش شدیدا به ارسال احضاریه اعتراض و اعلام کرد سرباز با دو دسته اعزامی در حال عملیات میباشد.واین در حالی بود که جمال بهمراه نیروهای تکاور لشکر بی خبر در حال ازاد سازی ارتفاعات اطراف سردشت بودند و بدلیل غروب افتاب و تاریکی شب ارتباط دسته شان با سایر دسته ها قطع و مجبور شدند بالای یکی از ارتفاعات موضع پدافندی بگیرند.با گذشت شب موضع انان توسط نیروهای دشمن محاصره و در گیر میشوند که با مقاومت سربازان نیروهای دشمن عقب نشینی میکنند. در درگیری تعدادی از سربازان زخمی و ذخیره اب دسته هم تمام شده بود و سربازان زخمی استغاثه اب داشتند و جمال صرفی در بین نیروها داوطلب برای یافتن اب شد.قمقه های خالی همه سربازان را جمع و به فانوسقه ای اویزان و فانوسقه را حمایل کرد و از بالای ارتفاع برای یافتن اب سرازیر شد،به تنهایی در دل شب و میدانست موضع انان توسط دشمن در محاصره است،از تاریکی شب استفاده و از حلقه کمین دشمن عبور و خودش را به کف دره رساند و ابی یافت و قمقمه ها را پر اب و در برگشت اسیر کمین دشمن شد و بدست انان اسیر و شدیدا مورد شکنجه و با دستان بسته تیر خلاص اش زدند و بدین ترتیب به لقای خداوند نایل شدند و نتوانست به وعده اش در رساندن اب به همرزمان مجروح اش موفق باشد.با طلوع افتاب و رسیدن نیروهای کمکی نیروهای دشمن متواری و جنازه سوخته شده و غرق در خون شهید جمال صرفی در کنار قمقمه های سوراخ سوراخ شده توسط نیروهای کمکی یافته و پس از ادای احترام نظامی به پشت جبهه ترخیص شد و شرمندگی اش برای همیشه ،برای عقیدتی پادگان و لشکر باقی ماند.