مبناى قرآن عقل و وحى است؛ هر آداب و رسومى كه با اين دو تطبيق كند قابل قبول است؛ حتى به پيامبر اسلام مى‏فرمايد: از پيامبران قبلى ياد بگير. «فبهداهم اقتده»(انعام، 90.)
حضرت على‏عليه السلام به مالك اشتر مى‏فرمايد: سنّت‏هاى خوب نياكان را از بين مبر.
بسيارى از اعمال حج، سنّت‏هايى است كه حضرت ابراهيم پايه گذارى كرده است.
يكى از مانورهاى قرآن اين است كه مى‏گويد: نام و نشان پيامبر اسلام در تورات و انجيل آمده است. «يجدونه مكتوبا فى التوراة و الانجيل»
آثار باستانى كه سبب عبرت است بايد حفظ شود. قرآن بارها فرمان سير و گردش در زمين را داده است. «سيروا فى الارض»
امّا اگر آداب و رسوم و عقايد و ميراث فرهنگى پيشينيان، مطابق وحى يا برخاسته از عقل نبود، نبايد به آن تكيه كرد.
قرآن از فخرفروشى و افتخار به آثار برجاى مانده بى‏ارزش نياكان انتقاد كرده است. «الهاكم التكاثر حتّى زُرتم المَقابر»(تكاثر، 1 و 2.) سوره تكاثر در انتقاد از قبيله‏اى است كه براى بالا بردن آمار جمعيت خود به قبرستان رفتند و به مرده شمارى پرداختند.
حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: «الشرف بالهمم العالية لا بالرّمم البالية» بزرگى به همّت‏هاى عالى است، نه به استخوان‏هاى پوسيده.
پيامبر به بستگان خود مى‏فرمود: مبادا مردم براى آخرت خود كار و تلاش كنند و شما تنها به عناوين و القاب خود دل خوش كنيد.
قرآن درباره‏ى نياكان مى‏فرمايد: «تلك امّة قد خَلَت لها ما كسبتْ و لكم ما كسبتُم» آنها گروهى بودند كه از بين رفته و درگذشته‏اند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نيز مربوط به خودتان است و شما از كار و عملكرد آنها بازخواست نخواهيد شد. «و لاتسئلون عمّا كانوا يعملون»(بقره، 134.)