تقليد و تعبّد، برخاسته از عقل و علم است؛ زيرا عقل و علم مىگويد: هر چه را نمىدانى، بپرس و هر چه كارشناس امين گفت، بدون چون و چرا عمل كن.
تقليد و تعبّد در اسلام به معناى كر شو، كور شو و اطاعت كن نيست؛ بلكه به معناى رجوع به كارشناس است كه تمام عقلاى دنيا همين عمل را انجام مىدهند؛ چنانكه قرآن مىفرمايد: «فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون»( نحل، 43.) حتى مراجع تقليد، همينكه بيمار مىشوند، به پزشك مراجعه مىكنند و از دستورات او بدون چون و چرا اطاعت مىكنند.
بنابراين، عقل مىگويد: انسان بايد هر چه را نمىداند از سرچشمه علمى بپرسد، ليكن اسلام براى كارشناس دين شروطى را علاوه بر تخصص و كارشناسى قرار داده است كه عبارتند از:
1. تقوا، 2. دورى از هوا و هوس، 3. اعلم بودن.
و گفتند: «ما ولاهم عن قبلتهم الّتى كانوا عليها»(بقره، 142.) چرا از قبله قبلى دست برداشتند؟ غافل از آنكه تغيير قبله، هم يكى از نشانههاى پيامبر اسلام بود و هم رمز استقلال مسلمانان كه در قبله تابع ديگران نباشند و ناز يهوديان نكشند، «لئلا يكون للنّاس عليكم حجّة»(بقره، 150.) ما قبله را عوض كرديم تا يهوديان بر شما حجتى و تفوقى نداشته باشند.
تقليد و تعبّد در اسلام به معناى كر شو، كور شو و اطاعت كن نيست؛ بلكه به معناى رجوع به كارشناس است كه تمام عقلاى دنيا همين عمل را انجام مىدهند؛ چنانكه قرآن مىفرمايد: «فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون»( نحل، 43.) حتى مراجع تقليد، همينكه بيمار مىشوند، به پزشك مراجعه مىكنند و از دستورات او بدون چون و چرا اطاعت مىكنند.
بنابراين، عقل مىگويد: انسان بايد هر چه را نمىداند از سرچشمه علمى بپرسد، ليكن اسلام براى كارشناس دين شروطى را علاوه بر تخصص و كارشناسى قرار داده است كه عبارتند از:
1. تقوا، 2. دورى از هوا و هوس، 3. اعلم بودن.
و گفتند: «ما ولاهم عن قبلتهم الّتى كانوا عليها»(بقره، 142.) چرا از قبله قبلى دست برداشتند؟ غافل از آنكه تغيير قبله، هم يكى از نشانههاى پيامبر اسلام بود و هم رمز استقلال مسلمانان كه در قبله تابع ديگران نباشند و ناز يهوديان نكشند، «لئلا يكون للنّاس عليكم حجّة»(بقره، 150.) ما قبله را عوض كرديم تا يهوديان بر شما حجتى و تفوقى نداشته باشند.