Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionجن زدگی Emptyجن زدگی

more_horiz
هنوز غروب نشده .باز مثل این هفته های اخیر یک چیزی توی دلم عین سیر و سرکه میجوشید.انگار توی دلم رخت میشورند .رنگم به سفیدی میبرد و دست و پایم بیحس می شد. نمیتوانستم یک جا بنشینم .صد دفعه از اتاق به آشپزخانه میرفتم و هر بار بدون آنکه چیزی از یخچال بردارم برمیگشتم .روی مبل ولو میشدم . حالا وقت خیس عرق شدن بود.تنم خیس می شد و تبدار.انگار کسی وزنه ای روی شانه هایم میگذاشت.احساس خستگی و ضعف میکردم .راه رفتن های بی پایان .ازین سر قالی به آن سراطاق . توی سرم پر بود از اندازه و طول عرض اطاقها ، قالیها ، لکه های روی قرنیز. اوائل فکر میکردم که دچار سوءهاضمه ای ثقل سردی شده ام ،خودم را بستم به هزار دوا و درمان .
دکتر از علائم که پرسید گفت : ببینم توهم هم داری ؟ کسی توی فکرت چیزی به تو میگه ؟ آدمی ،حیوونی، چیزی میبینی ؟ وقتی جواب سربالا دادم .نسخه ای نوشت و گفت : اعصابت بهم ریخته. نمیخوام بترسونمت ،اما با این تنهایی و این زندگی که تو داری ،میترسم اینها نشانه های شیزوفرنی باشه ،مواظب خودت باش یه کم ، بیرون برو، کمی با مردم گرم بگیر.اینقدر توی اطاقت چمباتمه نزن.
اما سکینه خانم پیرزن همسایه ی بغلی میگفت دکترها هیچ چی سرشون نمیشه ، شک کرده بود که کسی مرا چشم کرده و یا جن ها خدای نکرده میخواهند تسخیرم کنند. یکبار هم که دیگر طاقتش طاق شده بود آهسته کاغذی در مشتم گذاشت و زیر گوشم پچ پچ کنان گفت : دعای باطل السحره خودم از یه حکیم حاذق واست گرفتم ،ننه به ما که دخلی نداره ، اما دیدم حیفه جوون نجیبی مثل تو گرفتار اجنه و قوم یاجوج ماجوج بشه.خدایا توبه ، بعد هم تند تند بسم الله بسم اللهی گفت و دور خودش را فوت کرد.
اما نه دواهای دکتر ، نه دعای سکینه خانم ،هیچکدام افاقه نکرد. هر چند شب یکبار بحال مرگ می افتادم وبه زمین و زمان فحش می دادم. آن اتفاق عجیب روزی افتاد که برای در خواست مرخصی از اداره ، به محض آنکه قلم را روی کاغذ گذاشتم ،یکباره آرام شدم.قلم را رها کردم . دلهره ها دوباره برگشتند. باز که برش داشتم .انگاری نه انگار که دردی وجود داشته باشد. فهمیدم هرچیزی هست به قلم ربط دارد. مدتی ، دلهره هایم را بشکل بسته هایی جیره بندی کردم .به محض شروع نشانه ها، قلم و کاغذ را دست میگرفتم و یکی دو ساعتی راحت بودم.انگار به سگی گرسنه غذا می دادم .یک هفته به این منوال گذشت ،تا دوباره تب و لرز و بیحالی سراغم آمد.اما این بار هرچه قلم و کاغذ را در دستها گرفتم فایده نکرد. علت درد ،هرچه که بود ، دستم را خوانده بود.درد، بیشتر و بدتر می شد.اضطراب سرتاپایم را میگرفت. عین یک زائو به خودم میپیچیدم. سعی کردم مراحل درد را بفهمم و آن را تشریح کنم .تکه تکه اش کردم، از آغاز تا پایان . پشت کیبورد نشستم و تمام نشانه ها را در فایلی نوشتم. وقتی کارتمام شد، دیگر دردی نداشتم دلهره ها پایان گرفته بود.
ماهها از آن قضیه گذشته است .پس از آن بارها و بارها روی کاغذ نوشتم وسعی کردم که همان ها را تایپ کنم.اما نمی شد . یک چیزی اختیار مرا در دست خودش میگرفت و آن چیزی را مینوشت که میخواست.همیشه دور و بر میزم پر از کاغذهای سیاه شده ایست که یک کلمه از آنها در تمام آنچه که بنام من نوشته شده نیست.
حالا میفهمم که سکینه خانم شاید حق داشت . دیگرمدت هاست که با جن هایم کنار آمده ام .حتی بیاد صمد ، اسم آنها را "آدی" و "بودی" گذاشتم .آنها ، آنچه که میخواهند مینویسند ، در عوض من را راحت میگذارند. نشانه های بیماریم کاهش یافته ،اما وقتی با دکتر از "آدی و بودی " حرفی زدم .گفت که شیزوفرنی من دارد بشکل حاد خودش نزدیک می شود.سکینه خانم هم هرازگاهی با شتاب از نزدیکیهای اطاقم رد می شود ، در نگاهش تاسف را میخوانم ، تند تند سری تکان می دهد و بسم الله بسم الله میگوید.


مرداد 89
--------------------------------------------------------------
آدی و بودی ، نام دو شخصیت از داستانهای صمد بهرنگی - مجموعه ی افسانه های آذربایجان

descriptionجن زدگی EmptyRe: جن زدگی

more_horiz
مثل همیشه عالی " غریبو تاثیر گذار

اگه زودتر گفته بودی با ننه سکینه یه فکری واست میکردیم ؛ حالا هر کی که میومد بهتر از آدی و بودی که بود ! نبود؟ چقدر بهت گفتیم گور بابای گذشته ! به فکر حالات باش! حالا شبا تنها نمون ؛ زبونم لال یه بلایی سرت میارن .. بسم االه .. بسم الله .. بسم الله..!!!ا

descriptionجن زدگی EmptyRe: جن زدگی

more_horiz
هرکه خیلی دوست داره ببینه
ودلشو داره
پیام بده

descriptionجن زدگی EmptyRe: جن زدگی

more_horiz
10 7 6
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply