همهمه و صداها

شادی مردگانی که بیقرار گشته اند

پلک زدن ها و خاطره ها
از پشت شیشه های ترک خورده

پیچیدگی رنگها
نقش تصاویری که گاه
امیدهای از دست رفته اند
و گاه
کنار گندم زاران سپید
پرتویی رویا وار گشته اند

آیا معنای زندگی همین است ؟

گردش انگشتانی
لا به لای گیسوان وحشی

زمزمه یی مشتاق و منتظر
در حنجره ای فرو دوخته

احساس گرمی دست خورشید
که صدای قدم های تو را می شناسد
و دنبال میکند رد پایت را

آیا معنای زندگی همین است ؟

کلید آسمان کجاست ؟

می خواهم برای پروازی طلایی
طرح آسمانی تازه بزنم

فرشته ها امانم بدهید

کلید آسمان کجاست ؟