نوعی نظام حکومتی است که در آن رییس حکومت ، یک فرمانروا خطاب می شود. در زبان اسپانیایی ، فرمانروا کسی است که فرمان
می راند ملتی را در جنگ رهبری می کند ، حزبی ، نهضتی و یا یک جماعت سیاسی را سرپرستی می کند.فرمانروا گرایی لزوما" با دیکتاتوری مترادف نیست . آن را می توان صرفا" ارجحیت شخصی رییسی دانست که بر پیروانی خاص تکیه دارد و با شایستگی شخصی خاص خود ، توانسته است قدرت را به چنگ آورد . فرمانروالزوما" یک فرد نظامی نیز نیست . امریکای لاتین سال ها سرزمین برگزیده فرمانروایان بوده است . یک سردمدار به جهت آن که از طرفی ملزم به تشکیل یک حکومت مرکزی است و از جانب دیگر ، به سختی می تواند در اجرای این منظور اتفاق نظر همگان را فراهم سازد ، تبدیل به فرمانروا می شود و بدین سان پیروانی بیشتر ، از جمله در شهرها می یابد و از طریق پیروزی شخصی و حتی اعمال زور و اغلب با توسل به خشونت ، به فتح قدرت در سطح ملی نایل شده و در حفظ آن می کوشد.