ديدي آن را که تو خواندي به جهان يارترين / قلب را ساختي ز عشقش سرشارترين

آن که ميگفت منم بهر تو غمخوار ترين / چه دل آزار ترين شد ، چه دل آزار ترين . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل هيچکس نميسوزد به حال غمناکم / مگر سوزد همان شمعي که ميسوزد سر خاکم . . .


غم دريا دلان را با که گوييم / کجا غمخوار دريا دل بجوييم

دلم درياي خون شد در غم دوست / چگونه دل از اين دريا بشوييم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هيچکس ويراني ام را حس نکرد / وسعت تنهايي ام را حس نکرد

در ميان خنده هاي تلخ من / گريه پنهاني ام را حس نکرد

آنکه با آغاز من مانوس بود / لحظه پايانيم را حس نکرد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ميرم تا در غبار غم فراموشت کنم / سر در آغوش پشيماني گذارم تا تو را

اي اميد آتشين با گريه خاموشت کنم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرکه عاشق شد جفا بسيار ميبايد کشيد / بهر يک گل منت از صد خار ميبايد کشيد

من به مرگم راضي ام اما نمي آيد اجل / بخت بد بين ، از اجل هم ناز ميبايد کشيد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ديشب در جاده هاي سکوت در ايستگاه عشق هرچه منتظر ماندم

کسي براي لمس تنهاييم توقف نکرد و من تنها تر از هميشه به خانه برگشتم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هيچگاه ويتريني نداشته ام تا دلم را در آن به نمايش بگذارم

در قامت يک فروشنده دوره گرد عاشق تو شدم

از اين روست که تمام خيابان هاي شهر

عشق مرا ميشناسند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرا بخوان امشب که سوداي تو را دارم / در اين رهسپار زندگي نياز مبهمي دارم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هميشه يکي هست که درد دلت رو بهش بگي

واي از اون روزي که خودش بشه درد دلت . . .