در بعضی کشورها: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود
در بعضی کشورهای دیگر: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است

در بعضی کشورها: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند
در بعضی کشورهای دیگر: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود

در بعضی کشورها: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
در بعضی کشورهای دیگر: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است

در بعضی کشورها: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند
در بعضی کشورهای دیگر: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود

در بعضی کشورها: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
در بعضی کشورهای دیگر: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده

در بعضی کشورها: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
در بعضی کشورهای دیگر: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند

در بعضی کشورها: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود
در بعضی کشورهای دیگر: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد

در بعضی کشورها: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار میشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار میکنند
در بعضی کشورهای دیگر: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار میکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار میشوند

در بعضی کشورها: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی میدهند و با برخی مصاحبه میکنند
در بعضی کشورهای دیگر: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن میکنند

در بعضی کشورها: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است
در بعضی کشورهای دیگر: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را میگیرند

در بعضی کشورها: همه میدانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است
در بعضی کشورهای دیگر: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد

در بعضی کشورها: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید
در بعضی کشورهای دیگر: شما مدیرتان را صدا نمیزنید، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمیدهد

در بعضی کشورها: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است
در بعضی کشورهای دیگر: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت میکند