گفتم؛ هر دم از اين باغ بري مي رسد، تازه تر از تازه تري مي رسد؛ آقايان مرتب از اين دم مي زنند که رفاه، آسايش و زندگي مناسب براي ملت در راه است و از طرفي ديگر اصرار بر اجرايي شدن طرح بزرگ «جراحي اقتصادي» دارند و بيشتر وقت و نيروي خودشان را بر آن قسمت که بايد يارانه ها از تمامي کالبد جامعه شريف و صبور ايران زمين حذف شود تا مردم به اصطلاح قدر نعمت هاي خدادادي (بخوانيد از صدقه سري آقايان به ادعاي خودشان) را بيشتر و بيشتر بدانند و اين همه ريخت و پاش و اسراف نکنند،متمرکز مي کنند. آيا اين تفکر که همه همفکران و ياران دولت دهم و مجلس هشتم با حمايت همديگر ملت را مجبور به قبول آن خواهند کرد، کارايي و نتيجه مثبتي دارد؟ آيا با اين جراحي بزرگ اقتصادي که من آن را بيشتر به يک سزارين تحميلي تشبيه مي کنم، چشم ملت نازنين ايران به مولودي خوش قدم روشن خواهد شد؟

گفت؛ هنوز عمل سزارين تمام نشده، آثار و مواهب اين نوزاد مي خواهد به زور وارد صحنه اجتماع شود، کاملاً مشهود است. هنوز يک پايش را از شکم مادرش بيرون نگذاشته، صداي جيغ افزايش قيمت کالاها و مواد خوراکي و مخصوصاً نان و... بلند شده است. يکي از آقايان ادعا مي کند نرخ تورم به تک رقمي شدن رسيده و در حالي که همه شواهد و مستندات و آمار و ارقام نرخ تورم بالاي 18 درصد را گواهي مي دهد، ديگري جيغ مي کشد قيمت برق در پنج سال آينده شش برابر مي شود يعني از قيمت حدود هفت تومان فعلي به قيمت 45 تومان بدون احتساب قيمت سوخت خواهد رسيد. آيا همين دو نمونه کافي نيست که به ملت صبورمان نويد اين را بدهيم که اين نوزادي که مي خواهد به زور سزارين وارد عرصه زندگي شود، آنچنان غوغايي با جيغ هاي کرکننده خود به پا خواهد کرد که مردم ديگر از داشتن هرچه گوش است، پشيمان شوند؟

گفتم؛ يعني فردي، عالمي، دانشمندي، دلسوزي، خلاصه يک آدم چيزفهمي يافت نمي شود که به اين آقايان در قله خودبزرگ بيني نشسته بفهماند اجراي اين طرح، آنچنان تورم خانمان سوزي به جامعه تحميل و ديکته خواهد کرد که وضع بسياربسيار بدتر و وخيم تر از آنچه اقتصاد خراب خانواده ها فعلاً با آن دست به گريبان است، خواهد شد؟

گفت؛ افراد بسياري چه از طبقات معمولي و چه از فرهيختگان از راه دلسوزي به اين آقايان گفته اند اين «سزارين اقتصادي» راه حل مناسبي نيست، مخصوصاً در شرايط کنوني که شماري از چرخ هاي قطار اقتصاد مملکت قفل شده اند. همين دو هفته پيش بود که يکي از نمايندگان خانه ملت، فرياد برآورد که اي آقايان فراموش کرديد قرار بود قيمت آب و برق و حتي بليت اتوبوس براي مردم مجاني شود و حالا دو بار دو بار پول برق در قبض برق آورده مي شود.

گفتم؛ جواب آقايان چه بود؟

گفت؛ گوش آقايان به هيچ حرفي جز آنچه نواي موافق با خواسته ها و ايده هايشان باشد، بدهکار نيست. هر فردي مطلبي بگويد و آقايان را نصيحت کند، فوراً به او مي گويند مي خواهيم عدالت را در جامعه پياده کنيم، مي خواهيم يارانه ها را از ثروتمندان بگيريم و به فقرا بدهيم و جالب است مي گويند حدود 36 ميليون نفر شامل طرح «سهام عدالت» خواهند شد. به عبارت ديگر حدود 36 ميليون نفر بايد هر ماه دست هاي خودشان را به سوي سفره دولت دراز کنند که اگر چيزي در آن يافت شد، لقمه ناني اندک برداشت کنند.

گفتم؛ مگر بد است که دولت به مردم فقير و تهيدست کمک کند؟،

گفت؛ اولاً همه چيز در پرده ابهام قرار دارد. نبايد دل خوش کنيم که هميشه قيمت نفت بالا خواهد بود. ثانياً بيشتر از 120 ميليارد دلار ارز نياز داريم که به صنعت نفت و گاز کشورمان سر و سامان بدهيم. مگر آقايان مرتب در بوق شعاري خود نمي دمند که اين نفت و گاز متعلق به آيندگان است، پس چگونه مي خواهند بدون استفاده از ارز حاصله از فروش نفت و گاز ماهيانه پول توجيبي (بخوانيد سهام عدالت) به مردم (حدود 36 ميليون نفر) بدهند،؟ صادرات غيرنفتي دوران مديريت ايشان بنا به همان آمار و ارقام منتشر شده از سوي خودشان، چنگي به دل نمي زند تا چه رسد به اينکه سفره يي براي ملت شريف و صبور ايران زمين پهن کنند، فرض کنيم که يکي دو ماه چيزي (بخوانيد مبلغ اندکي در مقابل چندبرابر شدن قيمت کالاها و خدمات و خلاصه همه چيز) به ملت داديد، بعد چه خواهيد کرد؟ آيا نمي توان نتيجه گرفت که آنچه مي ماند يک مجموعه ويران شده از کالبد و چارچوب اقتصاد يک ملت نجيب و صبور خواهد بود که اگر بخواهند آن را ترميم کنند، بايد ساليان سال طول بکشد (حداقل 10 سال) تا کمي نسيم فرح بخش يک اقتصاد پويا و مثبت در فضاي زندگي ايران زمين شروع به وزيدن کند.
محمد جعفری -روزنامه اعتماد