پاسخ به نامه هاي شما

سعید کشانی از زمین فوتبال قیطریه: می‌خواستم از مسؤولان نظام تقاضا کنم، برای یک روز هم که شده اجازه بدهند شیخ اصلاحات، رئیس‌جمهور شود، ثواب دارد. در اسلام هم هیچ‌چیز مثل شاد کردن دل یک مسلمان نیست. باور کنید راه دوری نمی‌رود. شیخ، دعایتان می‌کند. شما حالا فکرش را بکنید؛ کروبی، رئیس‌جمهور نشده از دیار فانی برود دیار باقی! آیا این درست است؟ ما که نباید اجازه بدهیم آرزوها تبدیل به عقده شود. این شیخ که من می‌بینم، یک روز اگر رئیس‌جمهور شود، بعد همچین خیالش راحت می‌شود که بیا و ببین.
- جناب کشانی! البته شما همان راجع به فوتبال صحبت کنی، بهتر است. با این حساب پیشنهاد شما بررسی می‌شود. انصافا پیشنهاد بدی هم نیست. بنده خدا شیخ اصلاحات دارد از دست می‌رود، یک روز دیار باقی را می‌گوید دیار فانی، یک روز به «حاج‌عباس سلیمی» می‌گوید «عباس سلیمی نمین»، یک روز نمی‌داند «عربی» به «خلیج» برمی‌گردد یا به «دول». اینطوری پیش برود، بدتر هم می‌شود. حالت خطرناکی است. بعد هم به قول شما اگر یک چیزی در آدم عقده شود، این می‌زند به جاهای دیگر. اخلاق آدم را بد می‌کند. خلق آدم را تنگ می‌کند. زندگی را بر آدم می‌کند عینهو زهرمار. هم بر خود آدم اثر بد می‌گذارد، هم بر اطرافیان. خانواده حالا چه گناهی کرده‌اند؟
«فری‌کله‌پز» از طباخی: اگر قرار باشد کروبی یک روز رئیس‌جمهور شود، یک روز هم باید سکان قوه مجریه را بدهند به «آرای باطله». شیخ اصلاحات، جان است، آرای باطله، بادمجان؟ به رای هم که باشد، آرای باطله از کروبی بیشتر رای آورده. به فعالیت سالم اقتصادی باشد، آرای باطله کجا از شهرام جزایری 300 میلیون تیغیده؟ فرق بین دیار فانی و دیار باقی را هم که می‌داند. این را هم می‌داند که ما یک عباس سلیمی نمین داریم، یک حاج عباس سلیمی، یکی هم حاج کاظم بود که در آژانس شیشه‌ای با دست رفت توی شیشه آژانس.
- بله! ماشاءالله همه صاحبنظر شده‌اند. آخه فری کله‌پز! تو را چه به سیاست؟ تو همان درباره سیراب شیردان حرف بزنی، بهتر است.
فائزه از بالاشهر: با عرض سلام، به پیر، به پیغمبر، من انقلاب رفته بودم برای اینکه ساندویچ بخورم. من را چه به اغتشاش؟
- احتمالا در نیاوران و فرمانیه، ساندویچی پیدا نمی‌شد که ایشان از آنجا رفته انقلاب، فقط برای خوردن ساندویچ که آن هم لابد «فلافل» بوده. از این فلافل 250 تومنیا! که دو تا بیشتر فلافل در نان باگت نیست. دو تا پر هم بیشتر خیارشور ندارد. گوجه‌اش هم درب و داغان! خب! تو که مشکل مالی نداری الحمدلله، می‌رفتی کباب بناب می‌خوردی. می‌رفتی رستوران حاج نایب. حالا دلت ساندویچ هوس کرده، می‌رفتی بوف. اصلش سر نیاوران، جلوی کاخ پیتزا می‌فروشد، آدم می‌خواهد دولپی بخورد. تحویل منزل هم دارد. قیمتش هم بد نیست. مخلوطش البته از پیتزا پپرونی، بهتر است. کلا غذا را خوب سرخ می‌کند. رفتارش هم با ارباب رجوع حرف ندارد. البته برای جای پارک یک مقدار مشکل هست. نه که ازدحام می‌شود. ماشین را شما می‌توانی، یک ایستگاه آن ورتر، جلوی خانه آقای کروبی پارک کنی، بری ساندویچ را بگیری، اگر خواستی یکسری هم به فاطمه کروبی بزن. با هم بخورید. اگر نه که برو خانه. آدم که برای یک ساندویچ نمی‌رود انقلاب. برای کودتای مخملین آدم برود انقلاب، خب، این حالا یک چیزی!
ساسی مانکن از استودیو: من این هفته شاید بروم نماز جمعه. بار اولم است. راستش نمی‌دانم نماز جمعه چند رکعت است. راهنمایی‌ام کنید. ممنون می‌شوم. آهان، یک سوال دیگر؛ ما معمولا جمعه‌ها می‌رویم «جمشیدیه» امکانش هست نماز جمعه را بیندازند وسط هفته؟ اگه ما فردا رفتیم «جمشیدیه» تکلیف چیست؟
- برادر مانکن! از سوال آخرت شروع کنم؛ اگر جمعه رفتی پارک جمشیدیه، می‌توانی به‌عنوان نماینده خودت، «حسین مخته» یا «علیشمس» را بفرستی. نماز جمعه، تنها در سه روز هفته برپا می‌شود و برپا شدنش در روزهای دیگر جایز نیست. روزهایی که این نماز را می‌توان اقامه کرد؛ جمعه، آدینه و روز آخر هفته است. بعد هم نماز جمعه دو رکعت دارد؛ رکعت اول، اول می‌روی قنوت بعد می‌روی رکوع ولی رکعت دوم، اول رکوع را به جا می‌آوری، بعد دوباره قنوت؛ بعد از قنوت دیگر رکوع نمی‌روی، یک ضرب می‌روی سجده! حواست باشد، وسط نماز یک وقت حرف- مرف نزنی‌ها! نماز باطل می‌شود، خطبه‌ها را هم از اول تا آخر باید گوش کنی. خود خطبه‌ها حکم رکعات نماز را دارد. در کل اگر رفتی، تقبل‌الله، برادر ما‌نکن!
علی تسلیمی از صبای قم: می‌خواستم بپرسم این کودتای مخملین با آن مخمل که در «خونه مادربزرگه» بود، آیا نسبتی دارد یا نه؟
- براساس جدیدترین اسناد به دست آمده میان آن مخمل با کودتای مخملین ارتباط‌های مشکوکی برقرار بوده. اینها قصد داشتند از طریق نفوذی خود با اسم «مخمل»، خونه مادربزرگه را به آشوب بکشانند و میان نوک طلا، نوک سیاه، خانوم مرغه، هاپوکومار، صاحب هندی، مراد، آقای زون و حنا* اختلاف بیندازند. گفتنی است مخمل که توسط دستگاه‌های ذی‌ربط بازداشت شده، اخیرا به ارتباط خود با سیا اعتراف کرده ولی گفته: برای خوردن چیزبرگر، نه برپایی آشوب به بیرون رفته است!
*قابل توجه شیخ اصلاحات!
این حنا، مادر نوک طلا و نوک سیاه است و با آن حنا که دختر محسن مخملباف است و همچنین با آن یکی حنا (دختری در مزرعه) فرق دارد. البته ما یک حنا هم داریم که پیرزن‌ها بر سر و دستان خود می‌مالند که شامپوی آن هم آمده و برای استحکام ریشه مو و طراوت و شادابی پوست، مفید است. به علاوه ما یک حنا هم داریم که اسم بزغاله‌ای است که با استفاده از تکثیر سلول‌های بنیادی، شبیه‌سازی و تولید شده. اخیرا هم گوساله‌ای به همین روش پا به دیار فانی (نه دیار باقی!) گذاشته که اگر بمیرد به دیار باقی رفته (نه دیار فانی)، ملتفتی‌که!