)
چون پای از عدم به دایره ی هستی نهاد جمیع کنگره ی کاخ ابیض بریخت و صیحه ای در جهان شنیده شد که شما را بشارت دهیم بر ظهور محمود . و چون مرشد کامل حضرت نوام الچامسکی در آن ناحیت ناصیت وی در دوران طفولیت بدیدانگشت حیرت بدندان و مواضع دیگر گرفته ، گفت :
فتبارک الله احسن الخالقین براین خلقت و دیر نیست که وی را بر جای رفیع بینید وجمیع خلق بر وی گرد آیند از البسه ی شخصی و غیر آن که هر یک علمکی و سلاحی در دست ونام وی بخوانند تا بدانجا که صیت شهرتش تا جابلقا و جابلسا برود و خس و خاشاک نماند که با چوب وی از اقلیم گل و بلبل بیرون نشده باشد .صدق حضرت دوست.
چون از تحصیل علم فارغ گشت هر شغل که بر وی عرضه کردند نپذیرفت و گفت همانا در طالع من باشد که خس و خاشاک از جهان بروبم و چون چنین فرمود وی را بر تخت بزرگ برزن داران مملکت محروسه ی طهــران نهادند و ایام بر اجتماع کردن یاران گذراند که چون داعیه ی ظهور او بشنیده بودندی از اکناف و اطراف بدو روی نهاده مراتب چاکریت بجای آوردند.آنگاه که عده ی احبـــاء بعدد مسعود رسید مراتب رفیع را یکان یکان در زیر لگام آورده و ریاست جماهیر از آن وی گشت .در ایام ریاست چاه نماند که پر نکرد از عریضه جهت آقا و هسته نبود که جمع نکرد جهت جدال با اعدا و کرامت وی بدانجا رسید که خلعت فرمودند ایشان را به هاله ای سبز از انوار بهشتی که خاص خواص باشد و فهم هر عامی بدان نرسدو هر کس بدان درجه رسد از آن اوست حوری بهمان نام در طبقه ی چهاردهم بهشت جنب بازارچه بزازان .
چون چهار ازایام صدارت بگذشت و دور به چهار دویم رسید بعض خلایق دست تطاول گشادند بر صنادیق رای و زبان بر سعایت وی درازنمودند تا شاید که حلاوت حضور 80 کرور جهت انتخاب ایشان تلخ گردانند و در این رای دسیسه ها چیدند از مجلس مناظرات تا عرضه ی مطالبات و ندانستند که ایشان را کرامت چندان باشد که به طرفه العینی نقش برگردانده و حریفان قوی پنجه را تاب یک ضربت وی نباشد و آن حضرات ندانستند که در این ولایت کس پیش از نعل کردن خر کریم بجایی نرسد.
از جمله رقیبان سبز جامگان بودند که دعوت خلق بکردندی بر قانون و خویشتن از پشتگرمی عوام قوی میدیدند. سیدنا و مولانا در جواب فرمودند که اگر شمایان سیدید صفات شما به ما نرسد که ما هم محمودیم و هم نژاد از احمد داریم و ماییم صاحب هاله و عریضه نویسان بر چاله و برسرکارگمارنده ی داماد و باجناق و عمه و خاله و ماییم صاحب البیت قرب میدان ژاله و کشاننده بر خرابیها مـــاله و ای سید بدان که اتکا بر خلق نتوان کرد که عارف بالحق در حق عوام کالانعام راست فرمود که با پیشششی مرید تو گردند و با فیششششی عداوتت ورزند.این سخن چون بگوش اهل معرفت برسید شور و ولوله در آنان بالا گرفت و هر یک جهت تقدم دخول در بیت الخلا بر یکدیگر پیشی میگرفتند از حلاوت بیش از ذکر این سخن.اما نمامان و فتنه گران و ائمه الکفر تا براهین مستحکم بدیدند دست به تمسخر یازیدند و مضمونات کوک کردند در باب ایشان از جمله :
یارب قوی بگردان رئیس جمهور ما / از چیز ما بکاه و بر چیز او بیفزا
و این کلمه ی منفوره ی مطروده ی "چیز" از اعظم دلایل آنان باشد و اشاره کنند بر کوتاهی قامت حضرت ایشان که علما نیز با براهین علمی بدان پاسخ وافی و شافی داده اند .*
-----------------------------------------------------------------------------
*از جمله عالم کبیر مولانا جمال الدین اسحق ابن پشمک در رساله ی "سبع معانی و البطون فی حمام التون" به درستی دست بر
موضع بزرگی نهاده و ثابت نموده که قانون دست راست فلمینگ را مسلمین در سنه ی دو هزار و هفتصد قبل از بوق در باب تناسب اندامها فرموده اند و کفار آن را از آن خود کرده اند.این قانون همانا پیشگویی در باب سیدنا میباشد و جستجو گران میتوانند نام و محل آن رساله را در " الفهرست - ابن ندیم " صفحه ی شونصد و چهارده بیابند.
چون پای از عدم به دایره ی هستی نهاد جمیع کنگره ی کاخ ابیض بریخت و صیحه ای در جهان شنیده شد که شما را بشارت دهیم بر ظهور محمود . و چون مرشد کامل حضرت نوام الچامسکی در آن ناحیت ناصیت وی در دوران طفولیت بدیدانگشت حیرت بدندان و مواضع دیگر گرفته ، گفت :
فتبارک الله احسن الخالقین براین خلقت و دیر نیست که وی را بر جای رفیع بینید وجمیع خلق بر وی گرد آیند از البسه ی شخصی و غیر آن که هر یک علمکی و سلاحی در دست ونام وی بخوانند تا بدانجا که صیت شهرتش تا جابلقا و جابلسا برود و خس و خاشاک نماند که با چوب وی از اقلیم گل و بلبل بیرون نشده باشد .صدق حضرت دوست.
چون از تحصیل علم فارغ گشت هر شغل که بر وی عرضه کردند نپذیرفت و گفت همانا در طالع من باشد که خس و خاشاک از جهان بروبم و چون چنین فرمود وی را بر تخت بزرگ برزن داران مملکت محروسه ی طهــران نهادند و ایام بر اجتماع کردن یاران گذراند که چون داعیه ی ظهور او بشنیده بودندی از اکناف و اطراف بدو روی نهاده مراتب چاکریت بجای آوردند.آنگاه که عده ی احبـــاء بعدد مسعود رسید مراتب رفیع را یکان یکان در زیر لگام آورده و ریاست جماهیر از آن وی گشت .در ایام ریاست چاه نماند که پر نکرد از عریضه جهت آقا و هسته نبود که جمع نکرد جهت جدال با اعدا و کرامت وی بدانجا رسید که خلعت فرمودند ایشان را به هاله ای سبز از انوار بهشتی که خاص خواص باشد و فهم هر عامی بدان نرسدو هر کس بدان درجه رسد از آن اوست حوری بهمان نام در طبقه ی چهاردهم بهشت جنب بازارچه بزازان .
چون چهار ازایام صدارت بگذشت و دور به چهار دویم رسید بعض خلایق دست تطاول گشادند بر صنادیق رای و زبان بر سعایت وی درازنمودند تا شاید که حلاوت حضور 80 کرور جهت انتخاب ایشان تلخ گردانند و در این رای دسیسه ها چیدند از مجلس مناظرات تا عرضه ی مطالبات و ندانستند که ایشان را کرامت چندان باشد که به طرفه العینی نقش برگردانده و حریفان قوی پنجه را تاب یک ضربت وی نباشد و آن حضرات ندانستند که در این ولایت کس پیش از نعل کردن خر کریم بجایی نرسد.
از جمله رقیبان سبز جامگان بودند که دعوت خلق بکردندی بر قانون و خویشتن از پشتگرمی عوام قوی میدیدند. سیدنا و مولانا در جواب فرمودند که اگر شمایان سیدید صفات شما به ما نرسد که ما هم محمودیم و هم نژاد از احمد داریم و ماییم صاحب هاله و عریضه نویسان بر چاله و برسرکارگمارنده ی داماد و باجناق و عمه و خاله و ماییم صاحب البیت قرب میدان ژاله و کشاننده بر خرابیها مـــاله و ای سید بدان که اتکا بر خلق نتوان کرد که عارف بالحق در حق عوام کالانعام راست فرمود که با پیشششی مرید تو گردند و با فیششششی عداوتت ورزند.این سخن چون بگوش اهل معرفت برسید شور و ولوله در آنان بالا گرفت و هر یک جهت تقدم دخول در بیت الخلا بر یکدیگر پیشی میگرفتند از حلاوت بیش از ذکر این سخن.اما نمامان و فتنه گران و ائمه الکفر تا براهین مستحکم بدیدند دست به تمسخر یازیدند و مضمونات کوک کردند در باب ایشان از جمله :
یارب قوی بگردان رئیس جمهور ما / از چیز ما بکاه و بر چیز او بیفزا
و این کلمه ی منفوره ی مطروده ی "چیز" از اعظم دلایل آنان باشد و اشاره کنند بر کوتاهی قامت حضرت ایشان که علما نیز با براهین علمی بدان پاسخ وافی و شافی داده اند .*
-----------------------------------------------------------------------------
*از جمله عالم کبیر مولانا جمال الدین اسحق ابن پشمک در رساله ی "سبع معانی و البطون فی حمام التون" به درستی دست بر
موضع بزرگی نهاده و ثابت نموده که قانون دست راست فلمینگ را مسلمین در سنه ی دو هزار و هفتصد قبل از بوق در باب تناسب اندامها فرموده اند و کفار آن را از آن خود کرده اند.این قانون همانا پیشگویی در باب سیدنا میباشد و جستجو گران میتوانند نام و محل آن رساله را در " الفهرست - ابن ندیم " صفحه ی شونصد و چهارده بیابند.