دشنام گونه ایست، هر چند که گاه در وصف مثبت نز به کار می رود : " بدمسّب ، رضا ، تاری می زنه که بیا و تماشا کن ! " آن را برای جاندار و بی جان و جامد و مایع یکسان به کار می برند : " این تقی بدمسّب چه زخم زبونی به آدم می زنه ! " " بد مسّب ماشین، درست سر گردنه بازیش گرفت " ...