یک دو تا سوت
سه چارتا اخطار
دو سه تا پس گردن
با هف هشت تا معلق
فحش خوار مادر و چارواداری
همره لمس لطیف باطوم
به سر و ساق و کپل
چه بگویم از سیخ ؟از توری ؟
چه بگویم دل بشکسته من قورقوری
آن همه شیشه که دررقص میان
لقد وخاک و کتک
پخش و ناپیدا شد
حسنی را گفتم جستجو کن
شاید
گرمی یا دو سه سوت
بین این خاک و خلها پیدا شد
اینهمه زجر و شکنجه
اینهمه فحش فغان
همه دیروز، امشب، فردا بود
ضد حالی که همین صبح زدند
همه ی سهم من از دنیا بود
باز دستبند به دست
رو به سمت دیفال
سر میون پاها
آی پفیوز کی گفته سرتو بالا کن ؟
همه ی وحشت من
نه کتک فحش لقد تیپا بود
همه ی وحشت من
کشف آن گوهر نایاب میان زندان
بین جاسازی توی جیبا بود
فریدون آواره
زندان دیزل آباد
[right]
سه چارتا اخطار
دو سه تا پس گردن
با هف هشت تا معلق
فحش خوار مادر و چارواداری
همره لمس لطیف باطوم
به سر و ساق و کپل
چه بگویم از سیخ ؟از توری ؟
چه بگویم دل بشکسته من قورقوری
آن همه شیشه که دررقص میان
لقد وخاک و کتک
پخش و ناپیدا شد
حسنی را گفتم جستجو کن
شاید
گرمی یا دو سه سوت
بین این خاک و خلها پیدا شد
اینهمه زجر و شکنجه
اینهمه فحش فغان
همه دیروز، امشب، فردا بود
ضد حالی که همین صبح زدند
همه ی سهم من از دنیا بود
باز دستبند به دست
رو به سمت دیفال
سر میون پاها
آی پفیوز کی گفته سرتو بالا کن ؟
همه ی وحشت من
نه کتک فحش لقد تیپا بود
همه ی وحشت من
کشف آن گوهر نایاب میان زندان
بین جاسازی توی جیبا بود
فریدون آواره
زندان دیزل آباد
[right]