Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionشعر دیزل آباد  - شماره ی (5) - یورش Emptyشعر دیزل آباد - شماره ی (5) - یورش

more_horiz
یک دو تا سوت

سه چارتا اخطار

دو سه تا پس گردن

با هف هشت تا معلق

فحش خوار مادر و چارواداری

همره لمس لطیف باطوم

به سر و ساق و کپل

چه بگویم از سیخ ؟از توری ؟

چه بگویم دل بشکسته من قورقوری

آن همه شیشه که دررقص میان

لقد وخاک و کتک

پخش و ناپیدا شد

حسنی را گفتم جستجو کن

شاید

گرمی یا دو سه سوت

بین این خاک و خلها پیدا شد

اینهمه زجر و شکنجه

اینهمه فحش فغان

همه دیروز، امشب، فردا بود

ضد حالی که همین صبح زدند

همه ی سهم من از دنیا بود

باز دستبند به دست

رو به سمت دیفال

سر میون پاها

آی پفیوز کی گفته سرتو بالا کن ؟


همه ی وحشت من

نه کتک فحش لقد تیپا بود

همه ی وحشت من

کشف آن گوهر نایاب میان زندان

بین جاسازی توی جیبا بود




فریدون آواره
زندان دیزل آباد

[right]

descriptionشعر دیزل آباد  - شماره ی (5) - یورش EmptyRe: شعر دیزل آباد - شماره ی (5) - یورش

more_horiz
آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ ....
آق فری خیلی شرمندت شدم به مولا..
این شعرت راس راسی آتیشم زد "جزغاله شدم؛ مث سیب زیمینی تو قابلمه" ضرب زیاد ؛ بی آب شدم" آخ ننه تو کجایی ؛ بدو بدو که سوختیم؛ شب که بشه با گریه ؛ تو از درد کمر بند ؛ من از غصه ی سوختن .."
ما چه میدونستیم شما اینجور غصه ناکی ..
الهی که به حق صد و بیست و چهار هزار تن آل عبا " این پسرای لا و بالی بلایت ما یکی یکی به ترتیب حروف الفبا پیش مرگت ؛ سقت شن..
:( :( :( :(
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply