Iran Forum
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

Iran ForumLog in

Iran Forum helps you connect and share with the people in your life


descriptionشعر دیزل آباد - شماه ی (4) Emptyشعر دیزل آباد - شماه ی (4)

more_horiz
با عرض ساملیکم مجدت ، ما دیدیم که نارفیقیه که اگه خودمون بر خوردیم تو جمع یه عده آدم درس حسابی رفقای غارمونو با خودمون چی ؟ نیاریم .اینه که امروز ای دوس چندین و چن ساله و استعدات به فنا رفته ولی کشف نشده "فریدون آواره " ملقب به آق فری ، شغل کارتن خواب حوالی بازار سید اسماعیل رو به شوما معرفی میکونیم.آق فری سالها تو کار دوا بوده (البته نه تو داروخونه، ازون دواها...) و کلی تجربه رنگ و وارنگ تو زندگی داره.پارسال واسه ماموریتی مجبور شد به قاعده ی یه سال بره دیزل آباد حبس و ازونجا که بزرگون گفتن آدم حسابی تو سختیا جوهرشو نشون میده یه دفعه طبع شعرش گل کرد و اولش نم نم و بعد شلپ شلپ از خودشون چــــی؟ شعر صادرات فرمودند.اینم یکی از شعرجاتشونه که اینجا میچاپونیم واسه تون تا بیبینین بغیر از آبجی حیدر شاعر ماعرای دیگه ای هم تو این مملکت هستن ، آره داش.
آق میتی

_______________________________

باز کن پنجره را
صبحدم سر زده است
من از آن لحظه ی خورشید سخن میگویم
که سر از خط افق بر آورد
و به یک نامردی
این بساط کوچک ما
به زیر در آن خانه
در آن کوچه ی بن بست
پلاک سی و دو
بر هم زد

ما چه میدانستیم
ما
چه
میدانستیم
که در آن خانه تو مسکن داری ؟
گنه شمع چه بود ؟
آنهمه شمع
زیر پوتین تو در ان دم صبح
آرزوهای مرا با خود برد ؟
تو مگر خشم و عداوت داری
با تن شیشه که در هم شکنی
آنهمه شیشه به محراب حیاط
تو چه میدانستی
چقدر پول که رفته جهت وصله زدن
کت و شلوار و جلیقه به خیاط ؟
ما چه میدانستیم ؟
که تو اینجا هستی
پاسبان احمد میداودی
گردنت خورد که آن صبح سحر
یکهویی درب حیاطت واشد.




زندان دیزل آباد
فریدون آواره

descriptionشعر دیزل آباد - شماه ی (4) EmptyRe: شعر دیزل آباد - شماه ی (4)

more_horiz
به به چاکر داش فریم هستیم به مولا
آق میتی از اونجا که این آق فیری بیان خوبی همچوو شما نداره " این شعریاتش همچون یه نموره ابهامات ایجادیده..
مراد از بساط تو مصرع شیشوم همون منقل تریاک خودمونه دیگه؛ درسته ؟

descriptionشعر دیزل آباد - شماه ی (4) EmptyRe: شعر دیزل آباد - شماه ی (4)

more_horiz
آبجی فائزه
قربون مرامت ، یخده ا فناتیکی در بیا ، بیا تو پست مدرن ، تازه اگه برسی پسا پست مدرن هم حال میده. آخه قربون جدت تریاک چیه اونکه مال بچه سوسولهاس . این آق فری ما کمتر از شیشه و کراک و ال اس و هــــــــر و کوک کار نمیکنه . آخه کدوم آدم عاقلی بساط منقل و بافور رو کله ی سحری تو درگاهی خونه ی کسی علم میکونه عزیز ؟
راجبه ای کلمه هه ، "بساط" که فرمدین باعث اشتب و ابهام شده از آق فری سوالجات کردیم ، یه نگاه عاقل اند سفیتی انداخ بهمون اندازه یه پنج زاری شدیم ا خجالت . فرمودن لابت اونجا که شاعر گفته " در بساطی که بساطی نیست" نیتشون بسات تریاک بده دیگه ؟ خب شوما جای ما بودی آب نمیشدی از سولاخ زیر در بری تو زمین ؟ آخه عزیز چرا یه سوالایی میکونین که باعث شین ما انقذه ضایع شیم پیش رفقا ؟
آق میتی

descriptionشعر دیزل آباد - شماه ی (4) EmptyRe: شعر دیزل آباد - شماه ی (4)

more_horiz
شما دو تا خيلي بامزه ايد :{قاه قاه}:
privacy_tip Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
power_settings_newLogin to reply