کسی آمد که حرف عشقو با ما زد







دل ترسوی ما هم دل به دریا زد







به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی







چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست





یه عمری راهه و در قدرت ما نیست





باید پارو نزد وا داد





باید دل رو به دریا داد





خودش میبردت هرجا دلش خواست





به هر جا برد بدون ساحل همونجاست