ديروز با دوستم رفته بودم پاساژ،براي خريد تو پاساژيكي از دوستامو (قبلا همسايه بوديم) ديدم
تا وقتي همسايه بوديم خيلي با هم جور بوديم ولي بعد از تغيير خونشون و ازدياد دوست پسراش و درس و دانشگاه ديگه باهم در ارتباط نبوديم....
تر سيدم برم جلو از دور داشتم نگاش مي كردم كه اگه بتونه خودش بياد جلو داشتم نگاه مي كردم كه شوهرش اون اطرافا نباشه... آخه خيلي گيره و ميگه همش بايد با من باشي و با همه ي دوستات قطع رابطه كنه و شكاكه البته حق داره مي دوني چرا؟؟؟
آخه اين دوس خول ما با يه پسره دوست بوده به نام ميلاد هم زمان با ميلاد با مجيد هم بوده كه ميلاد و همه مي دونسن تو اين رفت و آمد ها دوست ميلاد كه اسمش علي بودآشنا شد
بعدشم با علي رفاقت مي كنه ، علي قبلا با يكي عقد كرده بوده وطلاق گرفته بوده
البته زنش صرع داشته و خانوادش نگفته بودن تو همون روزاي اول عقدشون باطل مي شه و پسره
هم شناسنامشو عوض مي كنه....
تا اين كه ستاره ي زندگيشو كه قبلا با دوست خودش دوست بوده پيدا مي كنه و ميشه عاشقش.....
اينا چند ماهي با هم بودن و دوست ما هم ميشه تك پر اين علي جووووووووووونش و تيريپ ازدواج بر مي دارن خلاصه اينكه دوستم ديروز با علي و مادر شوهر و پدر شوهر تو پاساژ بودن كه البته من شوهرشو نديدم ديروز اومده بودن خريد...
مامان بابا پسره خيلي خشن بودن همش داشتن چپ چپ نيگا مي كردن ... دوستم هم تو پاساژ با من يه سلام و احوال پرسي كرد و گفت الان علي مياد نسرين زود بروبعد هم با ترس و لرز رفت كنج ديوار چسبيد..... نمي دونيد ديشب چقدر اعصابم خورد شد به حدي كه ميگرنم گرفت girl_impossible.gifنمي دونم چرا دوستم اين كارو كرد البته اميدوارم كه هميشه از تصميمش راضي باشه ،ولي خب.....
به قول شريعتي : بعضي آدما مثل قرص جوشانن وقتي ميندازيشون تو آب اونقدر ميجوشن و و بالا و پايين مي پرن كه مي خوان خودشونو از ليوان بندازن بيرون ولي بعد 2دقيقه كاملا ساكت و بي حركت ميشن...
اميدوارم عشقه اينا مث قرص جوشان نباشه
به نظرتون دوست من كارش درست بود؟؟؟؟
تا وقتي همسايه بوديم خيلي با هم جور بوديم ولي بعد از تغيير خونشون و ازدياد دوست پسراش و درس و دانشگاه ديگه باهم در ارتباط نبوديم....
تر سيدم برم جلو از دور داشتم نگاش مي كردم كه اگه بتونه خودش بياد جلو داشتم نگاه مي كردم كه شوهرش اون اطرافا نباشه... آخه خيلي گيره و ميگه همش بايد با من باشي و با همه ي دوستات قطع رابطه كنه و شكاكه البته حق داره مي دوني چرا؟؟؟
آخه اين دوس خول ما با يه پسره دوست بوده به نام ميلاد هم زمان با ميلاد با مجيد هم بوده كه ميلاد و همه مي دونسن تو اين رفت و آمد ها دوست ميلاد كه اسمش علي بودآشنا شد
بعدشم با علي رفاقت مي كنه ، علي قبلا با يكي عقد كرده بوده وطلاق گرفته بوده
البته زنش صرع داشته و خانوادش نگفته بودن تو همون روزاي اول عقدشون باطل مي شه و پسره
هم شناسنامشو عوض مي كنه....
تا اين كه ستاره ي زندگيشو كه قبلا با دوست خودش دوست بوده پيدا مي كنه و ميشه عاشقش.....
اينا چند ماهي با هم بودن و دوست ما هم ميشه تك پر اين علي جووووووووووونش و تيريپ ازدواج بر مي دارن خلاصه اينكه دوستم ديروز با علي و مادر شوهر و پدر شوهر تو پاساژ بودن كه البته من شوهرشو نديدم ديروز اومده بودن خريد...
مامان بابا پسره خيلي خشن بودن همش داشتن چپ چپ نيگا مي كردن ... دوستم هم تو پاساژ با من يه سلام و احوال پرسي كرد و گفت الان علي مياد نسرين زود بروبعد هم با ترس و لرز رفت كنج ديوار چسبيد..... نمي دونيد ديشب چقدر اعصابم خورد شد به حدي كه ميگرنم گرفت girl_impossible.gifنمي دونم چرا دوستم اين كارو كرد البته اميدوارم كه هميشه از تصميمش راضي باشه ،ولي خب.....
به قول شريعتي : بعضي آدما مثل قرص جوشانن وقتي ميندازيشون تو آب اونقدر ميجوشن و و بالا و پايين مي پرن كه مي خوان خودشونو از ليوان بندازن بيرون ولي بعد 2دقيقه كاملا ساكت و بي حركت ميشن...
اميدوارم عشقه اينا مث قرص جوشان نباشه
به نظرتون دوست من كارش درست بود؟؟؟؟