ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، امروز در کشوری زندگی می کنیم که نظام سیاسی آن ؛ دینی است و به همین خاطر با بسیاری از کشورهای صنعتی جهان ، نا خواسته در تضاد و تعارضی آشکار قرار گرفته ایم ، صرف نظر از این که اصولا" دین ، به عنوان یک استراتژی سیاسی توان ترسیم و نیل به اهداف توسعه ی انسان و مظاهر انسانی را در دوران مدرنیته دارد یا خیر ، و گذر از مباحث سکولاریستی و پست مدرنیستی جامعه شناسانه و با اجتنابی آگاهانه از ورود به فلسفه ی سیاسی ، لاجرم می بایستی با واژگان کلیدی و مفاهیم آن ها آشنایی داشته باشیم تا بتوانیم در ورود به مباحث دینی که با امور سیاسی هم مستقیما" مرتبط هستند ، قوی و مستدل وارد شویم . یکی - دو مطلب از دوستان در باره ی خرافه پرستی و این که به کجا می رویم ؟! و گاه مباحثی پیرامون دین و به ویژه دین اسلام و با استناد به احادیث و روایات ، جسته و گریخته و غیر منسجم دیده می شود که نهایتا" بنده ی حقیر را بر آن داشت که به قدر کفایت و بضاعت علمی ام در این خصوص ، مطلب مختصری رو خدمت عزیزان عرض کنم و امیدوارم که مفید واقع شود.
در این مباحث ؛ عموما " و یا به طور کلی با واژگانی مثل دین ، مذهب ، فرقه و غیره برخورد می کنیم که من در این جا ، شریعت را هم به آن ، اضافه می کنم . فهم دین ؛ از طرفی نمی تواند چندان صعب و دشوار باشد ، و از سویی به طور واقعی با دشواری هایی مواجه است . در مطلبی که قبل از پرداختن به این موضوع ، بیان کردم و با گریزی به جناب عطار نیشابوری و عقایدش که تلویحا" و اجمالا" و من باب کنایه و اشاره بود برای آگاهی و به قول امروزی ها ، استارت زدن در این باره ، راه را باز کردم که دوستان - خاصه عزیزانی که علاقه ی وافری به مباحثات و مجادلات کلامی و فلسفی ، دارند با فراغ بال و سعه ی صدر و پرهیز جدی از خود خواهی های علمی که معمولا" گریبان متکلمین را می گیرد و به بی راهه می کشاندشان ، بنشینند و بحثی ملاط دار و استخوان دار و پرمایه را شروع کنند . این یک بحث واقعا" ضروری برای همه ی ماست . ممکن است خیلی از ما حتی از خواندن این مقوله به واسطه ی تفکرات و نوع زندگی و مسیری که در زندگی دارند ، استنکاف ورزند و اصولا" طرح این طور مباحث را آب در هاون کوبیدن و یا اساسا" بی مورد و غیر متناسب با شرایط دنیای امروز بدانند ، اما تا باب این گونه مباحثات باز نشود ، نمی توان به آسیب شناسی های اجتماعی ناشی از این گونه مسایل پرداخت . بدیهی است که در بحث کردن ، تحقیق کردن ، و مناظره و مباحثه ، اولا" باید در موضوع به صورت جامع و مانع آشنا بود و در آن شنا کرد ، مثل یک ملوان و غواص ماهر که در اعماق و بستر دریا ، صدف و مروارید بیرون می آورد و ثانیا" به هیچ روی افراط و تفریط نکرد و تنها برای تبیین و وضوح مطلب ، سخن گفت و در جایی که می دانیم - به واقع از حیث علمی نمی توانیم ادامه دهیم ، باید اخلاقا" میدان را خالی کرد و به دیگرانی سپرد که هم تمایل به ادامه ی بحث دارند و هم - این که توانایی ادامه ی آن را برای حصول به نتیجه ای مطلوب دارند . در بحث کردن ، کار ما اصلا" قضاوت نیست و نبایستی باشد ، ما موظف به ارایه ی نظرات شخصی و احیانا" تخصصی خود هستیم و البته که در هر بحثی باید استدلالات و استنادات روشنی هم باشد ، حالا اگر بخواهیم بگوییم که ذکر منابع نیز ضروری می نماید که مهم است ، اما می توانیم به شرطی که سخن ها و مواضع و گفتارهای علمی ، خدشه ای بر اساس بحث وارد نکند ، از بحث منابع هم تا حدودی بگذریم ، ولی وقتی که به حدیثی یا آیه ای از قرآن یا گفته ای از یک دانشمند مراجعه می کنیم ، باید علاوه براین که مثلا" محکمات و متشابهات قرآن و شان نزول آیات را بدانیم ، و تا حدودی که مشکلات مان را مرتفع می کند ، از تفسیر و تشریح آیات نیز آگاهی داشته باشیم که این خود ، مستلزم آشنایی نسبی با زبان و لغت عرب است ، می بایستی منابع را نیز مستدلا" و مستندا" بیاوریم که مثلا" این بحث از منتهی الآمال است ، و یا به المعجم المفهرس و غیره مراجعه کرده ام و در لغت فلان از ابتدای آیه ی فلان تا لغت فلان و عبارت فلان جستجو کرده ام و براین اساس ، به این نتیجه و معنی خاص دست یافته ام .دین ؛ یک واقعیت است و قرن هاست که بر زندگی مردم احاطه دارد و گریز تعمدی یا سهوی از این مساله ، نمی تواند هیچ مشکلی را حل کند و همین دین ، خوب یا بد ، موثر یا غیر موثر ، به دنبال خود و در طول تاریخ ، مفاهیمی را به همراه داشته و تطوراتی را سبب شده است . برای نمونه ؛ مذهب و اتخاذ راه و روشی خاص در یک دین ، سالیان متمادی و در طی قرون و اعصار ، دغدغه ی افراد بشر از عالم و عامی بوده است . برای دین و پیامبران آنان ، داستان ها گفته اند ، اشعار ی سروده اند و حکایت هایی نقل کرده اند ، همان طور که ما به عبارتی با عنوان " قصص قرآن " در دین اسلام برمی خوریم ، در اناجیل خمسه ، در برنابا ، یوحنا ، لوقا ، متی و مرقس نیز به داستان ها و حکایاتی بر می خوریم ، از یوشع و حزقل گرفته تا یعقوب و یوسف ، تا یوحنا و ادریس و قس علیهذا . معجزات حضرت مسیح و مرده زنده کردن ایشان ، تا شفای بیماران توسط آن حضرت ، و در عهد عتیق به موسی کلیم الله بر می خوریم و اعجاز و کراماتی که داشته اند ، و عصایی که به ناگاه اژدها می شود و عصایی که به نیل می زند و به اذن پروردگار به دو نیم می شود تا بنی اسرائیل از آن به سلامت بگذرد و سپس دهانه ی نیل دیگر بار با اشاره ی همان عصا به هم بیاید و لشگریان فرعون را در خود ببلعد . در اساطیر یونان باستان نیز به چنین
داستان هایی برمی خوریم. خدایان روم باستان ، زئوس و ونوس و غیره ، اسپارت های کشاورز و جنگجو و رومیان دانش ورز و خردمند و دموکراسی و دولت - شهر هایی که بدون معابد و کاهنان آن ها ، در عمل رسمیتی نداشتند و در مصر باستان به عنوان تمدنی غیر عرب و خارق العاده با آله ها و اله ها و بت ها و فرعون ها و آن همه داستان و روایت و مسایل افسانه وار و خلاصه این که هر کجای زندگی و تاریخ تمدن بشر ، مشحون از این مسایل است . در طول تاریخ ؛ چه بسیار انسان های نابغه و سیاست مداران مبرز که باتمسک به دین و با بدعت در دین ، و شاخه شاخه کردن آن و به فرقه گراییدن دین و فرقه سازی در بطن و متن دین ، به دنبال تامین منافع اقتصادی و دنیایی خود بوده اند و هستند . به تعبیر بهتر ، دین را به مثابه ی یک
. تجارت خانه ی ارزان و بدون تبعات و بدون مالیات و عوارض و بسیار سود آور در نظر گرفته و با سوء استفاده از سادگی و عقب ماندگی اذهان وافکار عامه ، از راه فروش دین و نو آوری های دینی و خرافه ها و فرقه گرایی ها و فرقه پرستی ها ، به سودهایی سرشار و گاه خارج ار تصور رسیده اند و می رسند . دین ؛ از ابتدای تاریخ خلقتش ، با تقدس همراه است و کم تر کسی به خود جرات می دهد که در این حوزه وارد شود و بسیاری که وارد شده اند ، مورد لعن و سب و نفرین و تهدید و نهایتا" به مرگ و آتش زدن و اعدام و گیوتین و .. . رسیده اند و این نهایت ورود به مسایل دینی و مباحث مرتبط با آن ، بدون در نظر گرفتن شرایط مکانی و زمانی و حساسیت ها و تبعات پیرامونی آن است . اصولا" وقتی که متدینین واقعی و کسانی که ادعای دینداری و تقدس و ارتباط با خدا و معنویت دارند ، آگاهی ها ی لازم در خصوص تشریح و تبیین فلسفه ی دین و اصل دین عاجزند، نمی توانند مورد مباحثه قرار گیرند و بحث با ایشان و نقد و طرح سووال از محضر ایشان ، نهایت به چالش و تهدید و افراط و زور و برخورد خواهد انجامید . روشن فکری در حوزه ی دینی ، اگر نگوییم کاری خطرناک ، بلکه امری دشوار و صعب الوصول است .اصولا" هنگامی بحث فرقه و فرقه گرایی در دین و مذهب به میان آمد که بسیاری از اطرافیان شخصیت های کاریزماتیک دینی به وضوح دیدند که اگر وضع بدین منوال پیش برود ، بسیار بعید
می نماید که آنان بتوانند از این ماجرا طرفی ببندند و به چیزی برسند ، پس شروع کردند به طرح مباحثی جدید و نا آشنا و غریب در دین و مذهب و این روند حرکت به سوی خدا را با موانعی به نام فرقه ، کند کردند تا حرکت شتابنده و توفنده ی دینی را کند ، و از این منظر به نان و نوایی برسند ، ولو این که می دانستند و می دیدند که در این حرکت نا بخردانه ، چه خون ها ریخته می شود و چه تعصبات کوری دامن جامعه را می گیرد و چه ترمز وحشتناکی است که مانع از حرکت رشد و توسعه ی امور مدنی و مردمی می شود ، اما برا ی تامین منافع سرشار و بدون دردسر خود !! به هیچ وجه حاضر نبودند که کوتاه بیایند و چون مردم ساده انگار و بدون مطالعه و ناآگاه نیز می پذیرفتند ، به دنبال آن ها راه می افتادند و درخت ها می کاشتند و بر شاخ و برگ آن ها ، پارچه های سبز می بستند و اشکالی می تراشیدند و مثل بت ها در مظان عقاید و باورهای دست چندم در لایه های زیرین اجتماع قرار می دادند و طبقاتی را که بر اثر سیاست های استثماری حکام به دفتر و دستک و قلم و سواد و توسعه فکری و عملی راهی نداشتند ، به عنوان سربازان این فرقه گرایی ها و خرافه پرستی ها به کار می گرفتند و انصافا" هم موفق می شدند و می شوند تا در این مسیر به سودهایی هنگفت برسند بی آن که خود در معرض خطر یا تهدید باشند .
این بحث را ان شاءالله با آوردن تعاریفی از دین ، مذهب ، فرقه ، شریعت ، بینش فردی و جهان بینی فردی ، ایدئولوژی و تاثیر منفی یا مثبت آن ها در زندگی بشر پی خواهیم گرفت و از دوستان انتظار می رود که اگر تاپیک مفید و قابل بحث و فحص می خواهند ، به من کمک کنند تا به جایی برسیم و نتیجه ی خوبی از این بحث بگیریم . . ،