زنی به مرکز پلیس مراجعه کرد و گفت:
- من همسرم را گم کردم .
پلیس گفت :
- قد او چقدر است ؟
- نمی دانم . هیچوقت توجه نکردم .
- لاغر بود یا تندرست ؟
- کسی که لاغر باشد تندرست نیست !
- رنگ چشم ؟
- توجه نکردم .
- رنگ مو ؟
- با هر فصل تغییر می کرد .
- چه لباسی می پوشید ؟
- یک دست . شاید اتفاقی . نمیدانم چه می پوشید .
- کسی همراهش بود ؟
- بله . سگم . یک سگ بزرگ مو کوتاه به نام کالوین . یک زنجیر طلایی به
گردنش بسته بود . قدش 30اینج بود . سالم . چشم آبی . موهایی به رنگ قهوه ای
سوخته . ناخن انگشت پای چپش کمی شکسته بود . هیچوقت پارس نمی کرد . یک تسمه
چرمی طلایی داشت که روی آن توپهای آبی رنگی چسبیده بود . از سبزیجات خوشش نمی
آمد با هم غذا می خوردیم . با هم پیاده روی می کردیم .
- زن شروع به گریه کرد . پلیس گفت :
- اول بهتره دنبال سگ بگردیم !!!!!!
- من همسرم را گم کردم .
پلیس گفت :
- قد او چقدر است ؟
- نمی دانم . هیچوقت توجه نکردم .
- لاغر بود یا تندرست ؟
- کسی که لاغر باشد تندرست نیست !
- رنگ چشم ؟
- توجه نکردم .
- رنگ مو ؟
- با هر فصل تغییر می کرد .
- چه لباسی می پوشید ؟
- یک دست . شاید اتفاقی . نمیدانم چه می پوشید .
- کسی همراهش بود ؟
- بله . سگم . یک سگ بزرگ مو کوتاه به نام کالوین . یک زنجیر طلایی به
گردنش بسته بود . قدش 30اینج بود . سالم . چشم آبی . موهایی به رنگ قهوه ای
سوخته . ناخن انگشت پای چپش کمی شکسته بود . هیچوقت پارس نمی کرد . یک تسمه
چرمی طلایی داشت که روی آن توپهای آبی رنگی چسبیده بود . از سبزیجات خوشش نمی
آمد با هم غذا می خوردیم . با هم پیاده روی می کردیم .
- زن شروع به گریه کرد . پلیس گفت :
- اول بهتره دنبال سگ بگردیم !!!!!!