جغرافیای تاریخی
ابن فضلان که از جهانگردان معروف عرب است در سال 309 ه.ق که از طرف "المقتدر" خلیفه عباسی به ماموریت می رفت از کرمانشاهان در سفرنامه خود یاد کرده است .
ابودلف مسعر بن المهملهل الخرزجی الینبوعی ؛ جهانگرد معروف عرب در قرن چهارم می نویسد :
" قرمیسین ،"کرمانشاه" وآن شهر عجیب و زیبایی است - در این شهر آثاری وجود ندارد . فقط ساختمان خانه ای دیده می شود که می گویند بسیار شگفت آور است ، مادر سال سیصد و چهل چیز عجیبی در آن جا مشاهده نمودیم و آن این بود که مردی از سران آن جا می خواست برای خود و خانواده و همراهانش خانه ای بسازد ، معماران نقشه آن را برایش ترسیم نمودند و به محض آن که شروع به پی کندن نمود ، ساختمانی نمایان شد . پس از کاوش دید ساختمان مزبور درست به شکل
خانه ای است که برایش ترسیم شده و از حیث اتاق ها و سالن ها و پله ها و... هیچ اختلافی با آن ندارد ، می گویند این بنا کار شخصی است که مجسمه شبدیز را ساخته است که در زیر این مطلب مترجم آورده است که :
" گمان می ک نم این خبر نیز از خیال بافی های ابودلف باشد ." شاید تطبیق کامل خواسته سازنده یا برحسب تصادف و یا اغراق نویسنده بعید بنماید ، اما چنین امری یعنی وجود ساختمان ها و اماکن استوار در زیر خاک در این ناحیه اتفاق افتاده است و در چند دهه ی اخیر نیز سابقه داشته است .
کرمانشاهان که نام آن معمولا" به صورت کرمانشاه مختصر می شود نزد اعراب به نام "قرمیسین" معروف بوده . قرماسین و قرماشین نیز نوشته می شد - ابن حوقل در قرن چهارم به آن اشاره نموده ، می گوید :
" شهری زیباست و در میان اشجار و آب های روان واقع گردیده ، میوه اش ارزان است و وسایل فراوان "
مقدسی ؛ نخستین کسی است که اسم ایرانی کرمانشاهان را نام می برد و می گوید :
" مسجد جامع شهر در بازار است و عضد الدوله دیلمی در آن جا قصری نیکو در کنار جاده ساخته است "
قزوینی در قرن هفتم ، قرمیسین را نام می برد و می گوید : " نزدیک کرمانشاهان است ، چنان که گویی هردو یک شهر هستند ، یاقوت که هردو اسم را ذکرمی کند تفصیلی در باره ی شهر نمی دهد و فقط به شرح کتیبه ها و خرابه های واقع در کوه مجاور بهستان می پردازد - از آثار حمله ی مغول در قرن هفتم ویران شدن کرمانشاه است که حمد الله مستوفی در یک قرن بعد به ذکر آن در نزهه القلوب پرداخته و می گوید : " اکنون دیهی است و صفه شبدیز در آن حدود است ... خسرو پرویز ساخته و در صحرای آن باغ انداخته دو فرسنگ در دو فرسنگ و آن را در کتاب قرماسین نوشته اند ." این مورخ نیز بیشتر به شرح سنگ نبشته ها ی بهستان یا بیستون پرداخته است .
کرمانشاه در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری بر اثر تجاوز عثمانیان دوباره ویران گردید و نامی از او در کتب دو قرن مزبور دیده نمی شود . در اوایل قرن یازدهم یعنی سال 1004 ه.ق کرمانشاهان به نام مزرعه ای معروف بوده است ، اما در نیمه دوم همین قرن ، کرمانشاه عمران و آبادی را از سر می گیرد و فرماندارآن " شیخ علیخان زنگنه " به روزگار شاه عباس دوم 1052-1077 ه.ق در عمارتش کوشید و با احداث کاروانسراهای متعدد با مرمت شاهراه تجاری و زیارتی به آن جانی تازه بخشد .
تاورنیه ؛ سیاح و تاجر معروف فرانسوی که به روزگار خاندان صفوی شش بار به ایران سفر کرده ، در سفر نامه خود
می نویسد :
" در یک روز فاصله از آن کوه ، شهر کوچک ... واقع شده که از حیث موقعیت و مکان و آب های گوارا و میوه ها ی اعلی ...برای توقف خیلی مطبوع و دلپذیر است ."
ژان اوتر ، فرستاده ویژه دربار لویی پانزدهم پادشاه فرانسه در عصر حکومت نادرشاه افشار از این شهر دیدن کرده است . نادرشاه به خاطر اهمیت سوق الجیشی این شهر و حملات پی درپی عثمانی ها از ناحیه غرب ، قلعه قدیم شهر را خراب کرد و قلعه معروف نادری را بنا نهاد که از قلاع مهم ایران آن روزگار به شمار می رفت . ابوالحسن گلستانه صاحب
مجمل التواریخ در عظمت و میزان مهمات این قلعه می نویسد :
" توپخانه نادری را در قلعه کرمانشاهان که زیاده از هزار و پانصد توپ کلان و نیم کلان و کوچک و با دلیخ و به قرب ششصد خمپاره کلان که شصت من تبریز گلوله هر خمپاره است و جبا خانه و قورخانه و شش هزار خروار باروت که هر خروار یکصد من تبریز است و اسباب یورش و سایر انجام قلعه گیری و غیره که نادرشاه برای سفر مملکت روم مهیاکرده و در آن قلعه به سبب قرب جوار گذاشته بود ."
اهالی قلعه کرمانشاهان در عصر زندیه مدت ها در مقابل یورش طوایف زند پایداری کردند و در دوران سلطنت آن ها این شهر مدت ها دچار آشوب گردید تا قلعه مزبور را با خاک یکسان کردند و شهر رو به ویرانی مجدد نهاد ؛ زیرا پادشاهان زند به کرمانشاهان توجهی نداشتند ، چون امرای زنگنه را معارض خویشتن می پنداشتند و ایلات کُرد کرمانشاه را حامی آنان
می دانستند و مقابله مردم این دیار را سال ها با سپاه زند دیده بودند ، حکام زنگنه با اینکه با طایفه ایناق پیوند سببی داشتند اما آن هارا پاکار خویش می شمردند و قیام های پی در پی حکمرانان زنگنه کرمانشاهان نیز در دوران حکومت زندیه حاکی از این اندیشه بود. تا آن که آغا محمد خان قاجار برای تضعیف و دچار نمودن والی کردستان امرای زنگنه کرمانشاه را خصم به حساب نیاورده و حاج علی خان معروف از در تواضع و سیاست درآمد . در ایام سلطنت فتح علیشاه قاجار سرحدداری عراقین را به فرزند ارشد خود محمد علی میرزای دولتشاه (1221-1237 ) سپرده و کرمانشاهان را کرسی ایالت او قرارداد ، و در واقع کرمانشاهان کنونی بازمانده و صورت استمرار یافته ایام حکمرانی دولتشاه است .
عارف شیروانی صاحب بستان السیاحه که دراوایل قرن سیزدهم ، کرمانشاه را دیده در ذیل عنوان کرمانشاه آورده است
که:
در زمان این شاهزاده کثرت عمارات آن جا از اکثر بلاد ایران در گذشت ، اما همین مولف می گوید :" بعد از فوت او "دولتشاه" - رو به خرابی نهاد و درسنه ی هزار و دویست وسی و هفت هجری تقریبا" خمس آبادی آن جا را خراب و جمعی کثیر از خلقش را هلاک کرد و چند سال بعد لشگر " وبا " آمد و جمعی فقیر از مردم آن را به دیار نیستی فرستاد و پس از آن هم مرض طاعونی بر اهالی آن طاری گشت و چندین هزار تن از ایشان را کُشت ."
اورژن فلاندن که درزمان سلطنت محمد شاه قاجار از کرمانشاه دیدن کرده است در سفرنامه خود می نویسد :
" حالیه (1256-1258 ) کرمانشاه ویران و تجارتش کم و آن هم وابسته به رفت و آمد زوار کربلاست . از این شهر
کاروان های عظیم با بارهای گرانبها به ویژه صندوق های ارازی که حاوی نعش مردگانست و به کربلا حمل می شوند ، عبورمی نمایند ."
در اوایل دوران ناصری و اواخر حکومت محمد شاه از شدت عُسرت و قحطی و ستم ، اهالی این سامان بر حاکم وقت شوریدند ، تا این که امامقلی میرزای عمادالدوله (1268-1288 ) فرزند دولتشاه به حکومت کرمانشاهان منسوب شد . و ناصرالدین شاه که به سال 1287 ق د رمسیر سفر عتبات این شهر را دیده است ، در سفر نامه خود می نویسد :
" شهرکرمانشاهان تقریبا" هفت هزار خانه دارد و متجاوز از سی حمام عمومی ، غیر حمام هایی که در خانه ها ست و مختص است . کروانسرای تاجر نشین و معتبر اینجا غیر آن چه برای قوافل و زوار است ، شش کاروانسرا است . راسته بازار معتبر کرمانشاهان از میدان توپخانه ابتدا شده و به دروازه ی سر قبر آقا منتهی می شود . آب معتبر این شهر ، سرابی است که از سمت شرقی شهر می آید . باغات آن سمت را مشروب کرده به شهر می رسد ، و غیر این سراب سه قنات دیگر هم هست که بیوتات و باغات شهر را مشروب می کند ، باغ های شهر غالبا" در سمت جنوب و شمال واقع است . اهالی این شهر مرکب از کلهر و زنگنه قدری گوران و سایر طوایف و شهری قدیمی و غرباست ؛ که تخمینا" هفتادهزار نفس است و در غالب فصول از صادر و وارد و مترددد جمعیت زیاد می شود . مساجد معتبر این شهر ، مسجد جامع است که شبستان آن را حاجی علیخان زنگنه بناکرد و مسجد تابستای آنرا محب علی خان ساخته است ، دیگر مدرسه و مسجد حاجی شهباز خان و مسجد نواب علیه همشیره محمد علی میرزامرحوم ، زن زین العابدین خان پسر حسینقلی خان قاجار ، و مسجد عماد الدوله که تازه ساخته و بنای عالی دارد و ساعت بزرگی برای تعیین اوقات شبانه روز نصب کرده است ."